اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 40238
تعداد بازدید : 5526

مهدويّت و تحريف حقايق

شرح‏كنندگان دو كتاب صحيح بخاري و مسلم نيز، به روشني حديث‏هاي فوق را درباره‏ي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تفسير كرده‏اند. براي مثال ابن حَجَر عَسْقَلاني، از شرح‏كنندگان صحيح بخاري، در توضيح حديث‏هاي اين كتاب چنين مي‏نويسد: قطعي و متواتر است كه مهدي (عليه السلام) از اين امّت است و همان كسي است كه عيسي (عليه السلام) پشت سر او به نماز مي‏ايستد. وي در ادامه مي‏نويسد: نماز خواندن عيسي (عليه السلام) پشت سر مردي از اين امّت، با توجّه به اين‏كه در آخرالزّمان و نزديك قيامت است، نشانه‏ي صحّت و درستي گفته‏هايي است كه گويد: به ‏درستي زمين از قائمي براي خدا با حجّت خالي نخواهد بود.(فتح الباري في شرح صحيح البخاري 6: 383 ـ 385. هم‏چنين ر. ك. ارشاد الساري في شرح صحيح البخاري 5: 419)

 

وجدان‏هاي آگاه نمي‏پسندند كه به صرف دشمني با يك اصل، حقايق پايمال شود و اساساً چرا بايد عدّه‏اي در راستاي مخالفت با شيعه، اعتقادات خويش را نيز زير پا نهند؟ 

آيا مي‏ توان به وجود مهدي منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اعتقاد داشت و در عين حال به صرف مخالفت با شيعيان آن را انكار كرد؟ 

آيا اصولاً در فرهنگ اسلامي ـ و نه شيعي ـ مهدويّت قابل انكار است؟ 
 

آيا مي‏شود معتقد به وجود مهدي آخرالزّمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بود و كتابي توزيع كرد كه مهدويّت را ردّ مي‏كند؟ 

از مباحث اصيل و قابل پي‏گيري و تحقيق‏ ـ حتّى در مدارك معتبر و قديمي سنّيان ‏ـ موضوع مهدويّت است. 
در «صحاح سته؛ كتب صحيح شش‏گانه» كه معتبرترين كتب اهل تسنّن است، به روشني از مهدويّت سخن رفته است . 
محمّد بن ‏اسماعيل بخاري (194 ـ 256 هجري) در كتاب صحيح خود ـ كه اهل تسنّن اين كتاب را برترين كتاب پس از قرآن مي‏دانند ـ از زبان رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله) چنين نقل مي‏كند: 
(كَيْفَ أنتُم إذا نَزَلَ ابنُ مريمَ فيكم و امامُكم مِنْكم) (صحيح بخاري، كتاب أحاديث الانبياء، باب 49: نزول عيسي‏ بن ‏مريم، حديث شماره 3449) 
حال شما چگونه است آن‏گاه كه پسر مريم بر شما فرود آيد و امام (جهت نماز)از شما مسلمانان باشد. (و حضرت عيسي بدو اقتدا كند) ؟ 
مُسلِم ‏بن ‏حَجّاج نيشابوري (204 ـ 261 هجري) نيز در صحيح خود ـ كه پس از صحيح بخاري معتبرترين كتاب نزد سنّي‏ها است ـ علاوه بر اشاره به حديث فوق در كتاب الايمان، باب 71: نزول عيسي ‏بن ‏مريم، حديث شماره 246 ، حديث ديگري به نقل از صحابي مشهور جابر بن عبداللّه‏ انصاري آورده است. 
جابر مي‏گويد: شنيدم كه پيامبر فرمودند: گروهي از امّتم آشكارا تا روز قيامت بر اساس حق پيكار مي‏كنند. آن‏گاه فرمود: پس عيسي‏بن ‏مريم فرود مي‏آيد، فرمانرواي گروه (مسلمانان) گويد: بيا و برايمان نماز بگزار. او مي‏گويد: نه! به درستي كه بعضي از شما به پاس گراميداشت اين امّت، بر ديگران امير هستيد( صحيح مسلم كتاب الايمان، باب 71، حديث شماره‏ي 247) 

شرح‏كنندگان دو كتاب صحيح بخاري و مسلم نيز، به روشني حديث‏هاي فوق را درباره‏ي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تفسير كرده‏اند. براي مثال ابن حَجَر عَسْقَلاني، از شرح‏كنندگان صحيح بخاري، در توضيح حديث‏هاي اين كتاب چنين مي‏نويسد: 
قطعي و متواتر است كه مهدي (عليه السلام) از اين امّت است و همان كسي است كه عيسي (عليه السلام) پشت سر او به نماز مي‏ايستد. 

وي در ادامه مي‏نويسد: 
نماز خواندن عيسي (عليه السلام) پشت سر مردي از اين امّت، با توجّه به اين‏كه در آخرالزّمان و نزديك قيامت است، نشانه‏ي صحّت و درستي گفته‏هايي است كه گويد: به ‏درستي زمين از قائمي براي خدا با حجّت خالي نخواهد بود.(فتح الباري في شرح صحيح البخاري 6: 383 ـ 385. هم‏چنين ر. ك. ارشاد الساري في شرح صحيح البخاري 5: 419) 

در اين كتاب تصريح دارد كه حضرت عيسي (عليه السلام) در نماز به حضرت مهدي (عليه السلام) اقتدا مي‏كند ). 
اين مطلب كه از قول عالم بزرگ سنّي‏ مذهب، «ابن‏حَجَر» نقل مي‏شود، تأييد روشني بر اعتقاد شيعه نسبت به «استمرار امامت» و «وجود امام غايب (عليه السلام) » است. 
ابن‏ماجِه قزويني (209 ـ 273 هجري) به حديث مشهور «المهديُّ مِن وُلْد فاطمة»: «مهدي از فرزندان حضرت فاطمه (سلام‏اللّه‏عليها) است.» اشاره مي‏كند ( سنن ابن‏ماجه، ج 2، كتاب الفتن، باب خروج المهدي، حديث 4086) 

وي در اين باب به هفت حديث اشاره مي‏كند. 
ابوداوود سيستاني (202 ـ 275 هجري) نيزدر كتاب سنن خويش مي‏نويسد: 
پيامبر فرمود: اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقي بماند، خداوند آن روز را آن‏چنان طولاني مي‏كند تا فردي از من (يا اهل بيت من) قيام كند، او هم‏ اسم من است.( سنن ابوداود، كتاب المهدي، ج 4: 106. وي در اين فصل نيز هفت روايت را بررسي مي‏كند). 

محمّد بن ‏عيسي تِرْمَذي (209 ـ 297 هجري) نيز با اشاره به دوران طلايي حكمراني آن حضرت مي‏نويسد: 
فردي به نزد ايشان مي‏آيد و مي‏گويد: اي مهدي (من نيازمندم) به من اعطا كن. به من اعطا كن. پس (آن وجود مقدّس دستور مي‏دهند) در دامانش تا آن‏جا كه در توان اوست (سيم و زر) بريزند .(سنن ترمذي، ج 4، كتاب الفتن، باب 52: ما جاء في المهدي، حديث 2232. در اين باب سه حديث بررسي شده است).
 


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :