اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 256461
تعداد بازدید : 3612

نیاز به خردورزی

انسانیت انسان به افروختن این دو مشعل در زندگی او وابسته است. هر چه عقل و وحی در آفاق زندگی انسان بیشتر و بهتر بدرخشد، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی زندگی فرد و جامعه را نورانی تر می کند و انسان از مرزهای طبیعت و حیوانیت فراتر می رود و چیزی به نام «فرهنگ» در جهان پدید می اید، بینش انسانی، نگرش انسانی، انگیزه های انسانی، اخلاق انسانی، رفتار انسانی، باورهای انسانی، عواطف انسانی، شناخت ها و آگاهی های انسانی، همه و همه در پرتو عقل و وحی شکل می گیرد. اصولاً «فرهنگ» لباس و زبان و آداب و رسوم و خط و تاریخ و ساختمان و لوازم زندگی نیست. «فرهنگ» جلوه های خردمداری و وحی گرایی انسان است. هر حرکتی که نشان عقل و وحی بر چهره دارد و بازتاب درخشش پیام خدا در ذهن و زندگی است، «میراث فرهنگی» است.
نیاز به خردورزی
نیرویی به نام «عقل» در درون انسانها و برخی دیگر از موجودات جهان وجود دارد. تشخیص خوب و بد، مفید و زیان بخش و حق و باطل در زندگی انسانها با کمک این نیرو صورت می گیرد. عقل، قطب نمای کشتی وجود انسان در اقیانوس جهان است. انسان ها چه به عنوان افراد و چه به عنوان جامعه ها و ملت ها، به این نیروی الهی مجهز شده اند. «عقل» نرم افزاری پیش ساخته و داخلی در پیکر افراد جامعه بشری است. انسان در پرتو این فروغ آسمانی فعال می شود و با دیگر انسانها ارتباط برقرار می کند. اگر جسم انسان را سخت افزار بدانیم «عقل و قرآن» بخش نرم افزاری این موجود ناشناخته است. هدایت و فعال سازی انسان با بهره گیری از دو نرم افزار «عقل» و «وحی» امکان پذیر است. فروغ عقل و انوار وحی هر دو از آسمان بر قلب انسان تابیده است. عقل همزمان با آفرینش به تک تک انسانها هدیه شده است ولی قرآن بر قلب برترین انسان نازل شده و او بشریت را به تلاوت و تدبّر و تفکر و خواندن و شنیدن و دل سپردن به این آوای ملکوتی فراخوانده است.
انسانیت انسان به افروختن این دو مشعل در زندگی او وابسته است. هر چه عقل و وحی در آفاق زندگی انسان بیشتر و بهتر بدرخشد، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی زندگی فرد و جامعه را نورانی تر می کند و انسان از مرزهای طبیعت و حیوانیت فراتر می رود و چیزی به نام «فرهنگ» در جهان پدید می اید، بینش انسانی، نگرش انسانی، انگیزه های انسانی، اخلاق انسانی، رفتار انسانی، باورهای انسانی، عواطف انسانی، شناخت ها و آگاهی های انسانی، همه و همه در پرتو عقل و وحی شکل می گیرد. اصولاً «فرهنگ» لباس و زبان و آداب و رسوم و خط و تاریخ و ساختمان و لوازم زندگی نیست. «فرهنگ» جلوه های خردمداری و وحی گرایی انسان است. هر حرکتی که نشان عقل و وحی بر چهره دارد و بازتاب درخشش پیام خدا در ذهن و زندگی است، «میراث فرهنگی» است.
اگر بپذیریم عقل نعمتی بزرگ و آسمانی و نماد ارزش ها در جوامع انسانی است، دو مسؤولیت بزرگ بر دوش ما قرار می گیرد:
1. پاسداری از سلامت و قوّت نیروی خردورزی در عموم افراد جامعه.
2. شناخت آفات و موانع تعقّل و تفکر، و مبارزه با موانع خردورزی برای بهره گیری از این نعمت الهی.
خردورزی مثل هر اقدام دیگر و هر حالت بشری قابل تقویت و تضعیف است و در معرض افزایش و کاهش قرار دارد. شناخت شیوه های تقویت و عوامل توقف و تضعیف این ارمغان الهی، رسالتی سنگین بر عهده ملت ها و دولت هاست. برای نگهبانی از فرهنگ و ارزش های فرهنگی، راهی جز تقویت خرد فردی و جمعی و تربیت عقلانی فرد و جامعه وجود ندارد و خطری بزرگ تر از کاهش خردورزی در جوامع انسانی به چشم نمی خورد.
هر گام عاقلانه و هر اقدام منطقی و خردورزانه، نیروی خرد انسان را استوارتر می سازد و هر حرکت احمقانه و سفیهانه زمینه را برای سفاهت ها و سبکسری های بعدی هموارتر می کند.
پیوند عقل و وحی، پیوندی ملکوتی است. عقل، انسان را به سوی وحی فرا می خواند و وحی، انسان را به تعقل و تدبر دعوت می کند. بهترین راه خردورزی، نشستن عقل در زیر باران وحی است. و بهترین شیوه بهره برداری از قرآن و احادیث معصومان(ع) تفکر و اندیشه در سخن خدا و پیشوایان معصوم(ع) است.
انسان بدون بهره گیری از عقل و وحی، به جانوری خطرناک تبدیل می شود.
)إِنّ شَرّ الدّوَابّ ِ عِنْدَ اللّهِ الصّمّ الْبُکْمُ الّذینَ لا یَعْقِلُونَ([1]؛ «براستی بدترین جانوران در نزد خداوند، کر و لال هایی هستند که تعقل نمی کنند».
شاخص ترین ویژگی های انسان، «تعقل»، «شنیدن» و «گفتن» است. کسی که از این سه نعمت برجسته الهی خویش را محروم کرده، از جایگاه انسانیت به سطح جانوران سقوط می کند، آن هم جانوری شرور که بدترین جنبندگان زمین محسوب می شود.
در جای دیگر قرآن از زبان کافران نقل می کند که وقتی در عذاب الهی گرفتار می شوند، چنین می گویند:
)وَ قالُوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فی أَصْحابِ السّعیرِ([2] ؛ «اگر سخن حق را می شنیدیم یا از عقل خویش بهره می گرفتیم، در میان جهنمیان نبودیم».
عقل و امامت، دو امانت بزرگ الهی در دسترس انسان است، هر دو ودیعه خداست. عقل از درون ندای خد را فریاد می زند و امام از بیرون صدای او را منعکس می سازد. سعادت جاودانه انسان در گرو شنیدن و عمل کردن به این دو آوای قدسی است.
تبلیغ «پیام غدیر» و «آوای عقل» مهم ترین نیاز امروز جامعه بشری است و استفاده از این دو امانت تنها راه سعادت انسان است. ولی انسان به دلیل «ظلم و جهل» از این دو مشعل آسمانی بهره نمی گیرد و بر خود و بر امانت گرانبهای الهی ستم روا می دارد.[3]
امانت بزرگ الهی، که آسمان و زمین و کوه ها از پذیرش آن سر باز زدند و ترسیدند. ـ چه تکلیف و قانون الهی باشد، چه امامت و ولایت الهی ـ شرط پذیرش آن عقل است. خردورزی پیش نیاز پذیرش قانون الهی و رهبر آسمانی است. و انسان ها بر مبنای پذیرش این امانت خدا به سه گروه مؤمن، منافق و مشرک تقسیم می شوند.
هر کار خردمندانه در زندگی، نیاز به رهایی از «ظلم و جهل» دارد. این دو بیماری، دو مانع بزرگ خردورزی است. یکی ریشه در نخواستن دارد، یکی ریشه در ندانستن.
عدم بهره گیری درست از نعمت های عقل و وحی، ولایت و رهبری الهی، بزرگ ترین ستم بر خود و دیگران است. نعمت هر چه برتر و ارزشمند تر، اتلاف و تخریب و رکود آن، گناهی بزرگ تر و زیان بارتر است. نیروی عقل در زندگی فردی، کار امام را در زندگی اجتماعی بر عهده دارد. آگاهی بخشی، تصمیم گیری و کنترل نوسانات اجتماعی، کار امام است. چه زیباست عبارت امام صادق(ع) که فرمود:
«إنَّ منزلة القلب من الجسد بمنزلة الامام من الناس الواجب الطاعة علیهم؛ براستی جایگاه قلب (عقل) در بدن، به منزله مقام امام واجب الاطاعة بر مردم است».[4]
همانگونه که جامعه انسانی بدون «غدیر» به سوی فلاح و سعادت راه نمی برد، افراد انسان هم بدون «تعقل و تفکر» راه نیک بختی و کمال پیدا نمی کنند.
عقل و امامت، دو سرمایه آسمانی برای انسان هاست ولی بهره گیری از این دو گوهر نورافشان و هماهنگ سازی تلاش ها با آن و حرکت در پرتو آن، وظیفه انسان است.
موانع خردورزی
گاهی نیروی خرد از کار می افتد و انسان به دست خویش چراغ هدایت را خاموش می کند و یا به طور کلی آن را می شکند. میگساری و مشروب خواری و تولید و مصرف مواد مخدر معروف ترین اقدامات احمقانه در برابر نیروی تعقل و خردورزی است، ولی انواع دیگری از مواد مستی آور وجود دارد که در برخی روایات نسبت به آن هشدار داده اند.
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید:
«ینبغی للعاقل أن یحترس من سکر المال و سکر القدرة و سکر العلم و سکر المدح و سکر الشباب فانّ لکلّ ذالک ریاحاً خبیثةً تسلب العقل و تستخف الوقار؛ شایسته است انسان خردمند از مستی ثروت، مستی قدرت، مستی دانش، مستی ستایش و مستی جوانی، خویش را محافظت کند؛ زیرا هر کدام از این امور فضایی پدید می آورد که عقل را سلب می کند و انسان را به سبکسری وامی دارد»[5].
غفلت و غرور، دو مانع بزرگ خردورزی است. گاهی ثروت، گاهی قدرت، و حتی گاهی دانش و ستایش و جوانی، انسان را مست و مخمور می سازد. تبلیغات دروغین، رسانه های دروغ پرداز و غفلت آفرین، تحریک آزمندی های عمومی، انواع تقلید و پیروی های کورکورانه، شتابزدگی و اقدامات بدون تفکر و تأمل و تحریک احساسات جوانان در مسابقات ورزشی، نوعی جنون ادواری می آفریند که تخریب ها و اقدامات دیوانه وار پس از برد و باخت های ورزشی، شاهد زنده آن است.
برنامه ریزان و سیاست گذاران باید در رسانه ها و صدا و سیما، مرزبان عقل و خرد باشند و فرهنگ قرآن مداری و عقل محوری را در جامعه حاکم سازند. تبلیغات مصرف گرایی، تبلیغ مسابقات بیهوده ورزشی، مدّاحی و ستایش چهره های فاقد ارزش انسانی و اخلاقی، تحریک احساسات قومی و جدال و بگومگوهای رسانه ای، از موانع بزرگ خردورزی است.
حاکمیت خردورزی بر رسانه های جمعی مهم ترین نیاز امروز جامعه بشری است. به هر نسبت که غرایز و شهوات و عادات و تقلید و دروغ و تهمت و لهو و مجادلات بر رسانه های جهانی حاکم باشد، «عقل» و «عدالت» و احسان و ایثار و دانش و خدمت به انزوا رانده می شود و تضعیف و تعطیل می گردد.
رسانه ها می توانند بلندگوی خدا باشند ی صدای شیطان را در جهان بازتاب دهند، رسانه ها می توانند فریاد عرفان و اخلاق و عدالت را به خُرد و کلان جامعه برسانند، یا موزیک رقص شیطان را بنوازند.
بازگشت به خردورزی
مظلومیت فرهنگ و گسیختگی اخلاقی و اجتماعی و بروز نمادهای سلطه شیطان بر اخلاق و رفتار برخی فرزندان اسلام، نشان دهنده دوری از فرهنگ عقل و وحی است.
مدیران فرهنگی کشور با قصور و تقصیرهای خویش جوّ فرهنگی امروز را پدید آورده اند. در کنار تلاش ها و فعالیت های مثبت و ارزشمند ولی پراکنده ای که در کشور انجام شده است، کوتاهی ها، بی نظمی ها، و ناهماهنگی های فراوان و سیاست و اهداف و روش های نادرست اتخاذ شده که برایند آن، بیماری ها و ضعف های فرهنگی امروز کشور است.
به میزانی که جامعه از ایمان و دانش و تقوا و جهاد و خدمت رسانی فاصله دارد، از فرهنگ اسلامی به دور است. عبادت و عدالت، دو محور اصلی فرهنگ اسلامی است؛ پاسداری از ایمان و عدالت و ایثار بدون بازگشت به فرهنگ عقل مداری و وحی محوری امکان پذیر نیست.
تربیت عقلانی و قرآنی نسل های جدید، تنها راه مصونیت در برابر فرهنگ بیگانه است. اگر امروز از گسترش خرافات شکوه ها داریم باید بدانیم «خرافات» مولود دوری از خردورزی و قرآن محوری است. اگر هنوز التقاط و جمود نسل امروز را تهدید می کند، به دلیل مهجور بودن قرآن و تعقل در نظام تبلیغی و آموزشی و رسانه ای کشور است. بازگشت به قرآن سال هاست که از سوی رهبری و دلسوزان نظام مطرح شده است ولی در کنار آن، بلکه قبل از آن بازگشت به تعقل و تفکر در جوامع اسلامی ضرورت دارد.
داروی جامعه بشری، بازگشت به قرآن و خردورزی است.
خردورزی در برابر خرافات؛
خردورزی در برابر التقاط؛
خردورزی در برابر جمود؛
خردورزی در برابر بدعت ها و دروغ ها؛
خردورزی در برابر تحریف ها و روضه های دروغین؛
خردورزی در برابر منفعت گرایی؛
خردورزی در برابر استبداد فکری؛
خردورزی در برابر تنبلی فکری و عملی؛
خردورزی در برابر مسابقات تجمل گرایی و مصرف زدگی؛
خردورزی در برابر تلقین یأس و نومیدی؛
خردورزی در برابر احتکار و انحصار علمی؛
خردورزی در برابر دانش گریزی و علم زدگی؛
خردورزی در برابر قناعت علمی؛
خردورزی در برابر شرم و حیای بی جا در یادگیری؛
خردورزی در برابر هیاهوی رسانه های بیگانه؛
خردورزی نسبت به مسابقات غفلت آفرین ورزشی؛
خردورزی در برابر مقررات و قوانین بی منطق حاکم بر نظام اداری؛
خردورزی در برابر شهوت گرایی و رسانه های عفت سوز جهانی؛
خردورزی در برابر فرضیه های استعماری در مدیریت، اقتصاد، روان شناسی و جامعه شناسی؛
خردورزی در برابر رفاه گرایی و خوش گذرانی؛
خردورزی در برابر تز سازش و نرمش و تساهل و تسامح در اجرای قانون الهی.
و در یک کلام، شکوفایی استعدادها و نوآوری در زندگی انسانی، به خردورزی نیاز دارد. خردورزی هم در میدان اندیشه و سیاست و برنامه ریزی، هم در نهادسازی و هم در میدان اخلاق و رفتار فردی نیاز امروز جامعه جهانی است. و پیامبر اعظم فرمود: «افضل الناس، اعقل الناس؛ برترین مردم، عاقل ترین ایشان است».[6]
امروز بشر بیش از آنچه به «سوادآموزی» و «فن آوری» نیاز دارد، به تعقل و خردورزی محتاج است.
پی نوشت ها:
[1] . انفال / 22.
[2] . ملک / 10.
[3] . احزاب / 72.
[4] . میزان الحکمة، ج3، ص2035.
[5] . غررالحکم، ح10948
[6] . عوالم العلوم، ج2، ص29.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :