حب اهل بیت (ع)
حدیث قدسی آمده است:«خداوند به موسی(ع) فرمود:آیا هرگز کاری برای من انجام دادهای؟موسی عرض کرد:برایت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را یاد کردم؛ خداوند فرمود:نماز برهان و حجّت برای توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سایهی سرت و یاد من، نوری است برای تو چه کاری برای من کردهای؟موسی(ع) عرض کرد:مرا به کاری که برای توست راهنمایی فرما. خداوند فرمود:ای موسی!آیا هرگز
هدف از لعن و نفرین بر قاتلان و محاربین امام حسین چیست؟مگر نه اینکه آنها دیگر مرده اند؟آیا لعن و نفرین آنها در جهت تقرب به سمت خداست یا خیر؟
در مورد لعن، باید گفت لعن که به معنای دوری از لطف و رحمت الهی است، برای معاندان و محاربان با امام حسین(ع) و ظالمین به اسوهها و الگوهای هدایت مردم، ابدی است. زیرا ملاک لعن، ابدی است.

آنچه که موجب لعن و نفرین نست به ظالمین به حق محمد و آل محمد(ص) شده است، و ملاک لعن است، چون باقی است لعن هم باقی است. علاوه بر این، حقیقت و روح دین را همین حبّ و بغضها تشکیل میدهد. حب و عشق نسبت به کسانی که بندگان مطیع و عارف درگاه الهی بودهاند و بغض نسبت به کسانی که دشمن حق و حقیقت بودهاند (تولّی و تبرّی). همچنان که در متون دینی آمده است «هل الدین الاّ الحبّ؟و هل الایمان الاّ الحبّ و البغض؟آیا دین و ایمان چیزی غیر از حبّ و بغض است؟»، (میزان الحکمه، ج 2، ص 944).
و در حدیث قدسی آمده است:«خداوند به موسی(ع) فرمود:آیا هرگز کاری برای من انجام دادهای؟موسی عرض کرد:برایت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را یاد کردم؛ خداوند فرمود:نماز برهان و حجّت برای توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سایهی سرت و یاد من، نوری است برای تو چه کاری برای من کردهای؟موسی(ع) عرض کرد:مرا به کاری که برای توست راهنمایی فرما. خداوند فرمود:ای موسی!آیا هرگز برای من با کسی دوستی کردهای و برای من با کسی دشمنی کردهای؟پس، موسی دانست که برترین اعمال، حبّ و دوستی به خاطر خدا و بغض و دشمنی به خاطر خداست»، (همان، ص 966). در زمینه حب و بغض به خاطر خدا، نقل متواتر از شیعه و سنی رسیده است. نبی اکرم میفرماید:«حب و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، (کنزالعمّال، ح 24688)
بنابراین، یکی دیگر از فلسفههای زیارت عاشورا را همین تحکیم حب و بغض به خاطر خدا میتوان برشمرد. فلسفه حب اهلبیت علیهم السلام چیست؟چرا خداوند خواسته است که بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله 13 معصوم بیایند و مسلمانان باید آنها را و فرزندانشان را دوست داشته باشند و بر مصایب آنها بگریند. و آن هم دوستی با این همه وسعت و در زمانی طولانی یعنی تاریخ اسلام و در مرحلهای بالاتر ولایت اهل بیتعلیه السلام را بپذیرند و بدون پذیرش ولایت حتی دینشان کامل نیست. فلسفه این همه سفارش به حب و پذیرش ولایت چیست؟چرا فی المثل به حب پیامبران پیشین که آنها هم معصوم بودهاند سفارش نشده است. و در نهایت این حب با پرستش خداوند چگونه ارتباط پیدا میکند؟ درباره حب عملی اهل بیت(ع) امام محمد باقر(ع) میفرمایند: یا جابر بلغ شیعتی عنی السلام و اعلمهم انه لا قرابه بینا و بین الله عزوجل و لا یتقرب الیه الابالطاعه یا جابر من اطاع الله و احبنا فهو ولینا و من عصی الله لم ینفعه حبنا ای جابر از طرف من به شیعه من سلام برسان و به آنها اعلام کن که هیچ قرابت و خویشاوندی بین ما و خدای عزوجل نیست و فقط با طاعت و بندگی به درگاه الهی تقرب جسته میشود ای جابر هرکس اطاعت خدا را کند و(همراه آن) به ما محبت ورزد و دوست و محب ما میباشد و هرکس معصیت خدا را کند حب ما برایش نافع نمیباشد. (همان، ص 238، ر 3211). بنابراین اولین شرط حب اهل بیت(ع) اطاعت حق تعالی و پرهیز از گناه میباشد ممکن است درجه پایین محبت یعنی همان میل باطنی و رغبت درونی را داشته باشد ولی عملاً اهل معصیت هم باشد چنین حبی سود بخش نیست.
(لازم به یادآوری است معصیتهای اتفاقی که بعدش توبه هم باشد باعث نمیشود که حب اهل بیت(ع) سودی نبخشد.) روایتی از حضرت علی که میفرمایند: انا مع رسول الله(ص)و معی عترتی علی الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا.... ؛ من با رسول الله(ص) در حالی که عترت من هم با من هستند بر حوض (کوثر) اشراف داریم پس هر کس ما را میخواهد هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند....، (همان، ر 3212). بنابراین این حب باید در عمل متجلی شود. راههای عملی کسب حب اهلبیت(ع): 1- معرفت اهل بیت(ع):در سایه معرفت امام به کمالات و ویژگیهای منحصر به امام بیشتر واقف میگردیم و این وقوف خود فطرتا شیفتگی و محبت نسبت به اهل بیت(ع) را در پی دارد. امام صادق(ع) میفرمایند: الامام علم بین اللهعزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مومنا و من انکره کان کافرا ؛ امام آن شاخص (و دلیل و راهنمای) آشکار است که بین خدای عزوجل و خلقش قرار گرفته، پس هر کس او را شناخت مؤمن میگردد و هر کس او را انکار کرد (و نشناخت) کافر میگردد، (همان،ج 1، ص 170، ر 839). مؤمن بودن فرع بر شناختن امام است از طرفی ایمان عین حب و بغض است امام محمد باقر(ع) میفرمایند: الایمان حب و بغض؛ ایمان حب و بغض است، (همان، ج 2،ص 214، ر 3095).
حب به تمامی خوبیها و کمالات و... و بغض از همه بدیها، کژیها و... پس در پرتو شناخت و معرفت ایمان حاصل میشود و ایمان هم جز حب و بغض نیست. نتیجه این میشود که یکی از راههای عملی مهم کسب حب اهل بیت(ع) معرفتآن بزرگواران است. 2- اطاعت از اهل بیت(ع):اگر کسی شناخت لازم و کافی به اهل بیت(ع) پیدا کرد اطاعت از آنان را بر خود لازم میداند ولی گاهی شناخت در آن حد بالا نیست در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصیان شود، عصیان هم به هر اندازه باشد به همان اندازه کدورت وبغض میآورد. کدورت و بغض هم ضد صفا و حب است، پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد میشود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا میگیرد. امام رضا(ع) میفرمایند: اللهم انی اسئلک... العمل الذی یبلغنی حبک... ؛ الها!از تو آن عملی را مسألت میکنم که حب خودت را به منبرساند، (همان، ر 3093). بنابراین یکی از راههای عملی وصول به حب اصل عمل و طاعت عملی میباشد. 3- توسل با حال:در سایه شناخت امام میفهمیم همه چیزمان به امام وابسته است. واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام میباشد (برای آشنایی بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید) اگر توسل بعد ازشناخت و با حال همراه باشد ترنم عاجزانه و عاشقانهای است که حب را در دل بیش از پیش میپروراند. 4- تولی و تبری:دو اصلی که با حب اهل بیت(ع) تأثیر متقابل دارند؛ یعنی، حب اهل بیت(ع) تولی (و دوستی با دوستان خدا و آنان) و تبری (و بیزاری از دشمنان خدا و آنان) را میآورد و تولی و تبری هم محبت اهل بیت(ع) را در پی دارد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- فلسفه امامت، دکتر یحیی یثربی
2- رهبران بزرگ، آیتاللهمکارم شیرازی محبت و عشق به خدا دو راه دارد: 1- راه نظری؛ در محبت، علم و شعور نهفته است و تا زمانی که انسان نسبت به چیزی شناخت پیدا نکند، آن را دوست نمیدارد. 2- راه عملی؛ حضرت علی(ع) نیز میفرمایند:«اگر خدا را دوست میدارید محبّت دنیا را از قلبهایتان خارج کنید»، (میزان الحکمه، ج2، ص 228، ر 3167). عبدالرزاق کاشانی (شارح کتاب منازل السائرین) مینویسد:«عشق و محبّت به محبوب اقتضا میکند وصال را، و وصال میسّر نمیشود مگر به بذل روح، و انس به جمال هم اقتضا میکند که قلب از التفات به غیر او ممنوع شود. پس افراد محبّ وقتی در محبّت صادقاند که قلبشان تعلق به محبوب داشته باشد»، (شرح منازل السائرین، ص 168). (برای مطالعه بیشتر ر.ک:محمدرضا کاشفی، آیین مهرورزی، صص 77 ـ 83).
اگر کسی بخواهد عاشق خداوند واولیای او شود کافی است مقداری از حجابهای دل خویش را کنار بزند و چشم دل را باز کند و مقداری از آن همه نعمتهای گوناگونی که خداوند به او داده است را ملاحظه نماید. آدمی اگر به خود و اطرافش نگاه کند، خواهد فهمید که غرق در نعمتها و الطاف خداوند است.او با مهربانی تمام و با کمال بذل و بخشش و جود و کرم و در عین حال با چشمپوشی از بسیاری از بدیها و ناسپاسیهای انسان، مشغول تدبیر امور و اداره تمامی شؤون زندگی او است. اگر کاری کنیم که از خواب غفلت بیدار شویم، خود را غرق درمحبتهای خداوند و اولیای او خواهیم دید.
بعد از دیدن این احسان قلبا به اعطا کننده آن علاقهمند شده و خود را مدیون او خواهیم دید و علاقه و محبتمان نسبت به او افزون خواهد شد و اندک اندک و با گذشت زمان عشق به معبود پیدا خواهیم کرد. پس راه عاشق خدا شدن درکم حبتها و خوبیهای او است که جز با رفع حجابهای درونی میسّر نمیگردد.