اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 234902
تعداد بازدید : 4541

اشاعره

هانری کوربن دو مطلب را عامل تغییر جهت اشعری دانسته که عبارتند از: 1. روش فکری معتزله که برای عقل ارزش مطلق قائل است به محو دین منتفی می‏گردد، زیرا عقل، بدون قید و شرط جانشین ایمان می‏شود، هر گاه عقل فراتر از مسلمات دینی باشد، پس ایمان به خدا وآنچه از جانب او نازل شده است چه فایده‏ای دارد؟ 2. از دیدگاه قرآن ایمان به غیب اصل اساسی حیات دینی به شمار می‏رود، و ایمان به غیب فراتر از دلایل عقلی است، بنابراین اتکاء به عقل به عنوان دلیل مطلق در قلمرو دینی با اصل ایمان به غیب ناسازگار است. ولی در مکتب اشعری در عین اینکه در قلمرو دلایلی که باید برای عقاید جزمی و اصول دین آورده شود، دلیل عقلی ارزش ویژه خود را دارد و بر خلاف ظاهرگرایان، توسل به دلیل عقلی بدعت و زندقه به شمار نمی‏رود، با این حال عقل در مقابل ایمان و مسلمات دینی حجت مطلق شناخته نمی‏شود (هانری کربن، تاریخ فلسفه اسلامی،

اشاعره :

اشاعره نام مکتبی است که بر پیروان مکتب کلامی «ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری» اطلاق می شود. ابوالحسن اشعری (متولد 260 هجری ـ متوفای 324 هجری) از نوادگان ابوموسی اشعری _ یکی از صحابه ی پیامبر(ص) و حَکَم سپاه حضرت علی(ع) در جنگ صفین _ می باشد (ولوی، علی محمد؛ تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، ج2، ص454).

از آثار معروف او آنجه بر جای مانده چهار کتاب است که عبارتند از:

1. مقالات الاسلامیین.

2. استحسان الخوض فی علم الکلام.

3. اللمع فی الردّ علی اهل الزیغ و الدبع.

4. الابانة عن اصول الدیانة.

در مکتب تفکر اعتزالی متفکران و اندیشمندان بزرگی پدید آمدند و هر یک از آنها در شکلگیری این مکتب کلامی نقش عمده ای ایفاء کردند. ابوبکر باقلانی( 403هـ)،  قاضی عبدالجبار(415هـ)، امام الحرمین جوینی (478هـ) و امام  محمد غزالی (505هـ) از شخصیت های مهم این مکتب فکری هستند.

 شکل گیری اشاعره در تقابل با معتزله

به لحاظ تاریخی، مکتب اعتزال مقدم بر مکتب اشاعره است. تفکر اعتزالی در نیمه دوم قرن اول هجری قمری شکل گرفت و تاکید آن بر فهم اصول دین با ابزار عقل و استدلال است. تاریخ پیدایش مکتب اشاعره به دویست سال بعد و اواخر قرن سوم بر می گردد (صابری، حسین؛ تاریخ فرق اسلامی، ج1، ص229). در مقاله مربوط به مکتب کلامی معتزله، به یکی از مهم ترین شخصیت های مکتب اعتزالی، یعنی ابوعلی جبائی، اشاره کردیم. اشعری تا چهل سالگی شاگرد ابوعلی جبائی محسوب می شد. بنابراین او آشنایی کاملی با اصول و مبانی مکتب اعتزال داشت. ولی در سال  300 هجری، در طی مناظره هایی که با استاد خود داشت نخستین اختلاف اساسی آنها در موضوع «خلق قرآن» شکل گرفت. به این دلیل، او از اندیشه ی معتزله اعلام برائت کرده و مکتب خود را پایه گذاری کرد (ابن خلدون؛ مقدمه، ترجمه ی محمد پروین گنابادی، ج2، ص946).

مسئله خلق افعال از دیگر اعتقادات اساسی اشاعره است؛ پیروان اشاعره معتقدند خداوند خالق افعال انسان است و انسان افعال خود را تنها کسب می کند و نه اینکه آنها را ایجاد کند

هانری کوربن دو مطلب را عامل تغییر جهت اشعری دانسته که عبارتند از:

1. روش فکری معتزله که برای عقل ارزش مطلق قائل است به محو دین منتفی می‏گردد، زیرا عقل، بدون قید و شرط جانشین ایمان می‏شود، هر گاه عقل فراتر از مسلمات دینی باشد، پس ایمان به خدا وآنچه از جانب او نازل شده است چه فایده‏ای دارد؟

 2. از دیدگاه قرآن ایمان به غیب اصل اساسی حیات دینی به شمار می‏رود، و ایمان به غیب فراتر از دلایل عقلی است، بنابراین اتکاء به عقل به عنوان دلیل مطلق در قلمرو دینی با اصل ایمان به غیب ناسازگار است. ولی در مکتب اشعری در عین اینکه در قلمرو دلایلی که باید برای عقاید جزمی و اصول دین آورده شود، دلیل عقلی ارزش ویژه خود را دارد و بر خلاف ظاهرگرایان، توسل به دلیل عقلی بدعت و زندقه به شمار نمی‏رود، با این حال عقل در مقابل ایمان و مسلمات دینی حجت مطلق شناخته نمی‏شود (هانری کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ص 158).

ولی هیچ یک از دو وجه مزبور در مورد روش فکری معتزله صحیح نیست، زیرا آنان عقل را بر ظواهر دینی مقدم دانسته اند، نه بر مسلمات دینی. و نیز آنان عقل‏ را حجت لازم می‏دانند نه حجت کافی ...(علی ربانی گلپایگانی، کیهان اندیشه،شماره 52).

به این ترتیب، معتزله با رقیبی جدی در بحث های کلامی روبرو شدند. اشاعره عموماً در برابر عقل گرایی معتزلی، به طرفداران نقل (نقل گرایی) شناخته می شوند.  البته باید توجه داشت که ابوالحسن اشعری بحث و استدلال را به طور کلی نفی نمی گرد، بلکه از آن در فهم اصول دین استفاده می کرد. به همین دلیل، اهل حدیث دو دسته شدند: برخی پیرو مکتب ابوالحسن اشعری و برخی پیروان احمد بن حنبل شدند (حنابله) که به طور کلی قائل به حرمت علم کلام و منطق بودند. هر چند می توان تاکید مکتب اشعری بر فهم ظاهری از متون دینی را امری مسلم دانست ولی با مقایسۀ میان تفکرات معتزله و حنابله، می توان گفت؛ اشاعره تلاش کردند راه حل میانه ای را در میان این دو مکتب فکری برگزینند.

 اندیشه های کلامی اشاعره

بسیاری از اندیشه های کلامی اشاعره در تقابل با دیدگاه های کلامی معتزله شکل گرفت. از آنجا که بررسی هر یک از این موضوعات کلامی در مقالۀ جداگانه ای مورد بررسی قرار می گیرد لذا در این بخش تنها اشارۀ اجمالی به آنها خواهیم داشت؛ مسئله ایمان و مومن دانستن مرتکب گناه کبیره، اعتقاد به عدم وحدت صفات با ذات (برخلاف نظر معتزله)، اعتقاد به جبر، تنزیه مطلق ( ردّ هر گونه شباهت و مماثلت میان خدا و ما سوا وجود ندارد)، رویت خداوند در قیامت، اعتقاد به حدوث زمانی عالم، اعتقاد به قدیم بودن کلام الهی، جواز تکلیف به ما لا یطاق و ...

برای مثال، در بحث رویت خداوند، اشاعره بر خلاف معتزله معتقد بودند که اگر خداوند موجود است پس باید قابل رویت باشد، اما در عین حال نباید برای خدا جهت، مکان، صورت و... تصور کرد (در مقالات مربوط به مسائل کلامی، توضیح این دیدگاه خواهد آمد).

مسئله خلق افعال از دیگر اعتقادات اساسی اشاعره است؛ پیروان اشاعره معتقدند خداوند خالق افعال انسان است و انسان افعال خود را تنها کسب می کند و نه اینکه آنها را ایجاد کند

یکی از اعتقادات اساسی پیروان اشاعره اعتقاد به حسن و قبح نقلی است. از دیدگاه آنها ملاک حسن و قبح شرع است و عقل ما به تنهایی توانایی شناخت و تمییز خوب و بد را ندارد. به دلیل همین اعتقاد اساسی، اشاعره معتقدند تکلیف به مالایطاق جایز است. معتزله و امامیه معتقدند خداوند انسان ها را به آنچه که از حد توان آنها خارج است امر نمی کند. به نظر آنها تکلیف به مالا یطاق برای فاعل حکیم قبیح است. برخلاف این دو گروه، اشاعره معتقدند؛ از آنجا که خداوند هر آنچه می کند خوب است، پس تکلیف به مالایطاق هم برای خداوند جایز است. حتی بر خداوند جایز است که نیکوکاران را عذاب دهد و به ظالمان پاداش نیک دهد و ... مبنای بسیاری از این اندیشه ها، اعتقاد به حسن و قبح شرعی است.

منابع:

1. ولوی، علی محمد؛ تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، موسسه ی انتشارات بعثت، تهران، 1367.

2. صابری، حسین؛ تاریخ فرق اسلامی، سمت، تهران، 1383.

3. ابن خلدون؛ مقدمه، ترجمه ی محمد پروین گنابادی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1352.

4. هانری کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، انتشارات کویر.

5. علی ربانی گلپایگانی، کیهان اندیشه،شماره 52.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :