پورتال پژوهش های شیعی
به پورتال پژوهش های شیعی خوش آمدید اللهم كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

477رکورد در مدت زمان 0.109ثانیه
عبارت مورد جستجو :
در میان شرحهای نهج البلاغه، بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة اثر علامة معاصر مرحوم شیخ محمدتقی تستری (= شوشتری) (م 1374 ه'. ش) یک اثر ممتاز و به لحاظ روش قطعاً بی نظیر است. این عالم فرزانه که در فقه، رجال و تراجم و حدیث صاحب نظر و دارای دهها جلد اثر تحقیقی در این سه حوزة معرفتی شیعی بوده و تا سنین کهولت، پرکار و پرتلاش به تتبع و پژوهش اشتغال داشت، با نگارش این شرح که در چهارده مجلد نسبتاً قطور انتشار یافته، به حق نقطة عطفی در شرح نویسی بر نهج البلاغه ایجاد کرد. او در آغاز کتاب خود ضمن ستایش نهج البلاغه و کلام امیرالمؤ منین7. به نقد و ارزیابی عالمانة نهج البلاغه پرداخته و برخی از تحریفهایی را که توسط سیدرضی در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطرنشان می سازد. همچنین اشتباهات سیدرضی را در انتساب سخنانی به آن حضرت که براساس شواهد، مربوط به امیرالمؤ منین نیست، یادآور می شود. نیز برخی از موقعیتهای خطابه ها و کلمات آن حضرت را که سید اشتباهاً ذکر کرده برمی شمرد. بی تردید، چنین رویکردی به نهج البلاغه و سیدرضی پیش از علامه تستری در میان شارحان نهج البلاغه دیده نمی شود
علامه جمال الدین ابومنصور حسن بن یوسف بن مطهر حلی (م 726 ه'.ق) دربارة شرح علامه حلی بر نهج البلاغه، نظرات کتابشناسان متفاوت است. علامه حلی در کتابش «خلاصة الاقول فی معرفة الرجال» در ضمن آثارش کتاب «مختصر نهج البلاغه» را یاد کرده است. ولی در الذریعه عنوان شده که در برخی نسخ الخلاصه نام کتاب "کتاب مختصر شرح نهج البلاغه" ذکر شده است.و در کشف الحجب توضیح داده شده که علامه حلی شرح ابن میثم را تلخیص نموده است و ظاهر سخن وی چنان است که نسخه ای از کتاب را ملاحظه نموده است. و در روضات الجنات نیز شرح نهج البلاغه، ضمن آثار موجود علامه حلی یاد شده است.
نگارش شرح نهج البلاغه از سوی عزالدین ابی حامد عبدالحمیدبن هبة ا المدائنی مشهور به ابن ابی الحدید (656 - 586 ه'.ق) تحولی اساسی در نگارش شروح نهج البلاغه تلقی می گردد. زیرا وی علاوه بر این که بر ادب عرب تسلط وافر داشته و اشعاری نیکو نیز سروده، بر تاریخ فقه، و کلام نیز احاطه داشته است. از این رو شرح وی در طی قرون و اعصار گذشته همواره موردتوجه علاقمندان کلام مولی7 بوده است. ضمن این که وی ظاهراً نخستین شارح غیرشیعی نهج البلاغه نیز هست. شرح ابن ابی الحدید از حیث بیان زیبائیهای ادبی نهج البلاغه و ذکر مسائل تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هرچند این شرح به زبان عربی نگاشته شده، اما چند ترجمه از آن به زبان فارسی دیده می شود. از جمله شمس الدین محمدبن مراد - که ظاهراً از دانشمندان عصر صفوی است - آن را به پارسی برگردانده است. هرچند این ترجمه تاکنون به صورت خطی باقی مانده است. ترجمه ای دیگر نیز با نام مظهر البینات اثر نصرالله تراب بن فتح الله دزفولی از این شرح وجود دارد که آن نیز مخطوط است.
در تاریخ اسلام، پس از قرآن کریم که اصلی ترین و اصیل ترین منبع تمامی مسلمانان بشمار می رود، تقریباً هیچ کتاب مقدس دیگری، بسان نهج البلاغه مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته است. شارحان با انگیزه های گوناگون اقدام به شرح نویسی می کرده اند: توضیح واژگان دشواریاب، شرح مبانی کلامی، فلسفی موردنظر، تحلیل و تبیین حوادث تاریخی که به اجمال ذکر شده اند، ذکر نکات ادبی و بلاغی، استفادة وعظگونه و اخلاقی از متون دینی و به تعبیری کمک به گسترش فرهنگ معنوی، نقل و نقد آرأ شارحان پیشین، نقد و بررسی اسنادی و اثبات صحت روایات، و حتی اثبات قدرت علمی نویسندگان شرح، در زمرة این انگیزه ها بشمار می روند
در جاى دیگر مشاهده مى کردم که عقلى نورانى که شباهت به مخلوق جسمانى نداشت، از این موکب الهى جدا شده، و خود را به روح انسان مى چسباند، سپس او را از پرده هاى طبیعت جدا ساخته و به سوى ملکوت اعلا بالا مى برد، و به جایگاهى پر نور راهنمائى مى کند، و از آن پس شوائب اوهام ماده را رها کرده، در کاخهاى مقدسى ساکن مى گرداند. 49بسیار اتفاق مى افتاد که گویا مى شنیدم خطیبى بزرگ با سخنان حکیمانه خود، زمامداران امور مردم را مخاطب ساخته و با صدائى رسا، کارهائى شایسته و نیک را به آنها نشان مى دهد، و به موارد آلوده شک و تردید آشنا مى سازد، و از لغزشگاه ها بر حذر مى دارد، و به جزئیات سیاست، ارشاد مى کند، و به راه هاى صحیح زندگى هدایت مى نماید. تا آنجا که آنان را به مقام عالى ریاست نشانده، و با ارائه طریق و حسن تدبیر، و رمز مملکت دارى، به مقام عالى دنیوى بالا مى برد.
ابن ابی الحدید، از جمله دانشمندانی است که هر یک از دو گروه شیعه و سنی او را به گروه دیگر منتسب می کنند و مایلند از زمره اندیشمندان گروه مقابل به شمار آید. به نظر می رسد نفی و طرد وی از سوی اهل سنت نخست از آن رو باشد که امام علی علیه السلام را افضل بر دیگر خلفا دانسته و در فضیلت آن حضرت مطالب بسیار دارد و در مهمترین اثرش یعنی شرح نهج البلاغه نیز علیرغم وجود شواهد بسیار بر معتزلی بودنش مطالبی را بیان می کند که بزرگان اهل سنت آن مطالب را برنمی تابند.
« بناء المقالة الفاطمیة فی نقض الرسالة العثمانیة»، نوشته ابو الفضائل، احمد بن موسى بن طاووس، متوفاى 673 ق، است. این کتاب، به زبان عربى و در باره اثبات شایستگى حضرت امیر المؤمنین، على علیه السلام براى امر امامت و رد پاره‏اى از شبهاتى است که توسط برخى از بزرگان اهل سنت در این مورد و هم در مورد مذهب تشیع مطرح شده است.
حدیث سلسله الذهب 9 آبان 1398 21:55
کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها.این حدیث را محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق در کتب خود، از جمله «عیون اخبار الرضا» و «امالی» و «توحید» و «معانی الاخبار» و «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» نقل کرده و اسنادش تا معصوم به این ترتیب است: محمد بن موسی المتوکل از محمد بن جعفر الأسدی از محمد بن حسین الصولی از یوسف بن عقیل از اسحاق بن راهویه
در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته است. در روایتی که «شیخ طوسی» از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است:نشانه های مؤمن پنج چیز است:به جای آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.
حقیقت وحی در فلسفه مشّاء، بر مبنای شایستگی های نفسانی پیامبر تبیین می گردد. این نوع نگاه برخاسته از نگاه کلی فلسفه به تمام هستی است؛ چشم اندازی که می توان آن را چشم اندازی زمینی و انسانی نامید. چشم انداز فیلسوف، نظرگاه انسان نشسته بر زمین است که با استمداد از عقل زمینی خویش سعی در فهم هستی دارد و با نگاهی طبیعی به طبیعت و ماورای آن می نگرد. در این نوع نگاه تلاش می شود تا وجه تفاوت پیامبر با دیگران را در درون پیامبر و در ویژگی ها و اوصاف نفسانی او جست وجو کرد. مطابق با این نوع نگرش، پیامبر با داشتن ویژگی هایی همچون کمال قوای ناطقه، محرکه و متخیّله ممتاز دیگر مردمان است. دقیقا به دلیل وجود همین شایستگی هاست که او صلاحیت پیامبری و تخاطب با عالم ملکوت را یافته است. در سوی دیگر، نگاه کلامی نگاهی ماورایی است؛ چراکه کلام تعهد به تدیّن دارد و از این رو، از چشم اندازی دینی به تمام مسائل می نگرد. به تبع این نوع نگاه، پیامبر انسانی است که گزینش شده و «انتخاب شدن» از جانب خداوند حقیقت اصلی نبوت را تشکیل می دهد. در عین حال، نه متکلّم منکر صلاحیت های ذاتی پیامبر است و نه حکیم از عامل گزینش غافل می باشد.
  • تعداد رکوردها : 477