پورتال شیعه پژوهی andishmandan.tebyan.net
به پورتال شیعه پژوهی خوش آمدید اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

اخبار برگزیده



  • در میان شرحهای نهج البلاغه، بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة اثر علامة معاصر مرحوم شیخ محمدتقی تستری (= شوشتری) (م 1374 ه'. ش) یک اثر ممتاز و به لحاظ روش قطعاً بی نظیر است. این عالم فرزانه که در فقه، رجال و تراجم و حدیث صاحب نظر و دارای دهها جلد اثر تحقیقی در این سه حوزة معرفتی شیعی بوده و تا سنین کهولت، پرکار و پرتلاش به تتبع و پژوهش اشتغال داشت، با نگارش این شرح که در چهارده مجلد نسبتاً قطور انتشار یافته، به حق نقطة عطفی در شرح نویسی بر نهج البلاغه ایجاد کرد. او در آغاز کتاب خود ضمن ستایش نهج البلاغه و کلام امیرالمؤ منین7. به نقد و ارزیابی عالمانة نهج البلاغه پرداخته و برخی از تحریفهایی را که توسط سیدرضی در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطرنشان می سازد. همچنین اشتباهات سیدرضی را در انتساب سخنانی به آن حضرت که براساس شواهد، مربوط به امیرالمؤ منین نیست، یادآور می شود. نیز برخی از موقعیتهای خطابه ها و کلمات آن حضرت را که سید اشتباهاً ذکر کرده برمی شمرد. بی تردید، چنین رویکردی به نهج البلاغه و سیدرضی پیش از علامه تستری در میان شارحان نهج البلاغه دیده نمی شود



  • علامه جمال الدین ابومنصور حسن بن یوسف بن مطهر حلی (م 726 ه'.ق) دربارة شرح علامه حلی بر نهج البلاغه، نظرات کتابشناسان متفاوت است. علامه حلی در کتابش «خلاصة الاقول فی معرفة الرجال» در ضمن آثارش کتاب «مختصر نهج البلاغه» را یاد کرده است. ولی در الذریعه عنوان شده که در برخی نسخ الخلاصه نام کتاب "کتاب مختصر شرح نهج البلاغه" ذکر شده است.و در کشف الحجب توضیح داده شده که علامه حلی شرح ابن میثم را تلخیص نموده است و ظاهر سخن وی چنان است که نسخه ای از کتاب را ملاحظه نموده است. و در روضات الجنات نیز شرح نهج البلاغه، ضمن آثار موجود علامه حلی یاد شده است.



  • نگارش شرح نهج البلاغه از سوی عزالدین ابی حامد عبدالحمیدبن هبة ا المدائنی مشهور به ابن ابی الحدید (656 - 586 ه'.ق) تحولی اساسی در نگارش شروح نهج البلاغه تلقی می گردد. زیرا وی علاوه بر این که بر ادب عرب تسلط وافر داشته و اشعاری نیکو نیز سروده، بر تاریخ فقه، و کلام نیز احاطه داشته است. از این رو شرح وی در طی قرون و اعصار گذشته همواره موردتوجه علاقمندان کلام مولی7 بوده است. ضمن این که وی ظاهراً نخستین شارح غیرشیعی نهج البلاغه نیز هست. شرح ابن ابی الحدید از حیث بیان زیبائیهای ادبی نهج البلاغه و ذکر مسائل تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هرچند این شرح به زبان عربی نگاشته شده، اما چند ترجمه از آن به زبان فارسی دیده می شود. از جمله شمس الدین محمدبن مراد - که ظاهراً از دانشمندان عصر صفوی است - آن را به پارسی برگردانده است. هرچند این ترجمه تاکنون به صورت خطی باقی مانده است. ترجمه ای دیگر نیز با نام مظهر البینات اثر نصرالله تراب بن فتح الله دزفولی از این شرح وجود دارد که آن نیز مخطوط است.



  • در تاریخ اسلام، پس از قرآن کریم که اصلی ترین و اصیل ترین منبع تمامی مسلمانان بشمار می رود، تقریباً هیچ کتاب مقدس دیگری، بسان نهج البلاغه مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته است. شارحان با انگیزه های گوناگون اقدام به شرح نویسی می کرده اند: توضیح واژگان دشواریاب، شرح مبانی کلامی، فلسفی موردنظر، تحلیل و تبیین حوادث تاریخی که به اجمال ذکر شده اند، ذکر نکات ادبی و بلاغی، استفادة وعظگونه و اخلاقی از متون دینی و به تعبیری کمک به گسترش فرهنگ معنوی، نقل و نقد آرأ شارحان پیشین، نقد و بررسی اسنادی و اثبات صحت روایات، و حتی اثبات قدرت علمی نویسندگان شرح، در زمرة این انگیزه ها بشمار می روند



  • در جاى ديگر مشاهده مى كردم كه عقلى نورانى كه شباهت به مخلوق جسمانى نداشت، از اين موكب الهى جدا شده، و خود را به روح انسان مى چسباند، سپس او را از پرده هاى طبيعت جدا ساخته و به سوى ملكوت اعلا بالا مى برد، و به جايگاهى پر نور راهنمائى مى كند، و از آن پس شوائب اوهام ماده را رها كرده، در كاخهاى مقدسى ساكن مى گرداند. 49بسيار اتفاق مى افتاد كه گويا مى شنيدم خطيبى بزرگ با سخنان حكيمانه خود، زمامداران امور مردم را مخاطب ساخته و با صدائى رسا، كارهائى شايسته و نيك را به آنها نشان مى دهد، و به موارد آلوده شك و ترديد آشنا مى سازد، و از لغزشگاه ها بر حذر مى دارد، و به جزئيات سياست، ارشاد مى كند، و به راه هاى صحيح زندگى هدايت مى نمايد. تا آنجا كه آنان را به مقام عالى رياست نشانده، و با ارائه طريق و حسن تدبير، و رمز مملكت دارى، به مقام عالى دنيوى بالا مى برد.



  • ابن ابی الحدید، از جمله دانشمندانی است كه هر یك از دو گروه شیعه و سنی او را به گروه دیگر منتسب می كنند و مایلند از زمره اندیشمندان گروه مقابل به شمار آید. به نظر می رسد نفی و طرد وی از سوی اهل سنت نخست از آن رو باشد كه امام علی علیه السلام را افضل بر دیگر خلفا دانسته و در فضیلت آن حضرت مطالب بسیار دارد و در مهمترین اثرش یعنی شرح نهج البلاغه نیز علیرغم وجود شواهد بسیار بر معتزلی بودنش مطالبی را بیان می كند كه بزرگان اهل سنت آن مطالب را برنمی تابند.



  • « بناء المقالة الفاطمية في نقض الرسالة العثمانية»، نوشته ابو الفضائل، احمد بن موسى بن طاووس، متوفاى 673 ق، است. اين كتاب، به زبان عربى و در باره اثبات شايستگى حضرت امير المؤمنين، على علیه السلام براى امر امامت و رد پاره‏اى از شبهاتى است كه توسط برخى از بزرگان اهل سنت در اين مورد و هم در مورد مذهب تشيع مطرح شده است.



  • کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها.این حدیث را محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق در کتب خود، از جمله «عیون اخبار الرضا» و «امالی» و «توحید» و «معانی الاخبار» و «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» نقل کرده و اسنادش تا معصوم به این ترتیب است: محمد بن موسی المتوکل از محمد بن جعفر الأسدی از محمد بن حسین الصولی از یوسف بن عقیل از اسحاق بن راهویه



  • در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته است. در روایتی که «شیخ طوسی» از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است:نشانه های مؤمن پنج چیز است:به جای آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.



  • حقيقت وحی در فلسفه مشّاء، بر مبناي شايستگي هاي نفساني پيامبر تبيين مي گردد. اين نوع نگاه برخاسته از نگاه كلي فلسفه به تمام هستي است؛ چشم اندازي كه مي توان آن را چشم اندازي زميني و انساني ناميد. چشم انداز فيلسوف، نظرگاه انسان نشسته بر زمين است كه با استمداد از عقل زميني خويش سعي در فهم هستي دارد و با نگاهي طبيعي به طبيعت و ماوراي آن مي نگرد. در اين نوع نگاه تلاش مي شود تا وجه تفاوت پيامبر با ديگران را در درون پيامبر و در ويژگي ها و اوصاف نفساني او جست وجو كرد. مطابق با اين نوع نگرش، پيامبر با داشتن ويژگي هايي همچون كمال قواي ناطقه، محركه و متخيّله ممتاز ديگر مردمان است. دقيقا به دليل وجود همين شايستگي هاست كه او صلاحيت پيامبري و تخاطب با عالم ملكوت را يافته است. در سوي ديگر، نگاه كلامي نگاهي ماورايي است؛ چراكه كلام تعهد به تديّن دارد و از اين رو، از چشم اندازي ديني به تمام مسائل مي نگرد. به تبع اين نوع نگاه، پيامبر انساني است كه گزينش شده و «انتخاب شدن» از جانب خداوند حقيقت اصلي نبوت را تشكيل مي دهد. در عين حال، نه متكلّم منكر صلاحيت هاي ذاتي پيامبر است و نه حكيم از عامل گزينش غافل مي باشد.


 



      در میان شرحهای نهج البلاغه، بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة اثر علامة معاصر مرحوم شیخ محمدتقی تستری (= شوشتری) (م 1374 ه'. ش) یک اثر ممتاز و به لحاظ روش قطعاً بی نظیر است. این عالم فرزانه که در فقه، رجال و تراجم و حدیث صاحب نظر و دارای دهها جلد اثر تحقیقی در این سه حوزة معرفتی شیعی بوده و تا سنین کهولت، پرکار و پرتلاش به تتبع و پژوهش اشتغال داشت، با نگارش این شرح که در چهارده مجلد نسبتاً قطور انتشار یافته، به حق نقطة عطفی در شرح نویسی بر نهج البلاغه ایجاد کرد. او در آغاز کتاب خود ضمن ستایش نهج البلاغه و کلام امیرالمؤ منین7. به نقد و ارزیابی عالمانة نهج البلاغه پرداخته و برخی از تحریفهایی را که توسط سیدرضی در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطرنشان می سازد. همچنین اشتباهات سیدرضی را در انتساب سخنانی به آن حضرت که براساس شواهد، مربوط به امیرالمؤ منین نیست، یادآور می شود. نیز برخی از موقعیتهای خطابه ها و کلمات آن حضرت را که سید اشتباهاً ذکر کرده برمی شمرد. بی تردید، چنین رویکردی به نهج البلاغه و سیدرضی پیش از علامه تستری در میان شارحان نهج البلاغه دیده نمی شود


 تاریخ ارسال:1399/7/30/20:51 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      علامه جمال الدین ابومنصور حسن بن یوسف بن مطهر حلی (م 726 ه'.ق) دربارة شرح علامه حلی بر نهج البلاغه، نظرات کتابشناسان متفاوت است. علامه حلی در کتابش «خلاصة الاقول فی معرفة الرجال» در ضمن آثارش کتاب «مختصر نهج البلاغه» را یاد کرده است. ولی در الذریعه عنوان شده که در برخی نسخ الخلاصه نام کتاب "کتاب مختصر شرح نهج البلاغه" ذکر شده است.و در کشف الحجب توضیح داده شده که علامه حلی شرح ابن میثم را تلخیص نموده است و ظاهر سخن وی چنان است که نسخه ای از کتاب را ملاحظه نموده است. و در روضات الجنات نیز شرح نهج البلاغه، ضمن آثار موجود علامه حلی یاد شده است.


 تاریخ ارسال:1399/7/30/20:44 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      نگارش شرح نهج البلاغه از سوی عزالدین ابی حامد عبدالحمیدبن هبة ا المدائنی مشهور به ابن ابی الحدید (656 - 586 ه'.ق) تحولی اساسی در نگارش شروح نهج البلاغه تلقی می گردد. زیرا وی علاوه بر این که بر ادب عرب تسلط وافر داشته و اشعاری نیکو نیز سروده، بر تاریخ فقه، و کلام نیز احاطه داشته است. از این رو شرح وی در طی قرون و اعصار گذشته همواره موردتوجه علاقمندان کلام مولی7 بوده است. ضمن این که وی ظاهراً نخستین شارح غیرشیعی نهج البلاغه نیز هست. شرح ابن ابی الحدید از حیث بیان زیبائیهای ادبی نهج البلاغه و ذکر مسائل تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هرچند این شرح به زبان عربی نگاشته شده، اما چند ترجمه از آن به زبان فارسی دیده می شود. از جمله شمس الدین محمدبن مراد - که ظاهراً از دانشمندان عصر صفوی است - آن را به پارسی برگردانده است. هرچند این ترجمه تاکنون به صورت خطی باقی مانده است. ترجمه ای دیگر نیز با نام مظهر البینات اثر نصرالله تراب بن فتح الله دزفولی از این شرح وجود دارد که آن نیز مخطوط است.


 تاریخ ارسال:1399/7/30/20:30 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      در تاریخ اسلام، پس از قرآن کریم که اصلی ترین و اصیل ترین منبع تمامی مسلمانان بشمار می رود، تقریباً هیچ کتاب مقدس دیگری، بسان نهج البلاغه مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته است. شارحان با انگیزه های گوناگون اقدام به شرح نویسی می کرده اند: توضیح واژگان دشواریاب، شرح مبانی کلامی، فلسفی موردنظر، تحلیل و تبیین حوادث تاریخی که به اجمال ذکر شده اند، ذکر نکات ادبی و بلاغی، استفادة وعظگونه و اخلاقی از متون دینی و به تعبیری کمک به گسترش فرهنگ معنوی، نقل و نقد آرأ شارحان پیشین، نقد و بررسی اسنادی و اثبات صحت روایات، و حتی اثبات قدرت علمی نویسندگان شرح، در زمرة این انگیزه ها بشمار می روند


 تاریخ ارسال:1399/7/30/20:21 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      در جاى ديگر مشاهده مى كردم كه عقلى نورانى كه شباهت به مخلوق جسمانى نداشت، از اين موكب الهى جدا شده، و خود را به روح انسان مى چسباند، سپس او را از پرده هاى طبيعت جدا ساخته و به سوى ملكوت اعلا بالا مى برد، و به جايگاهى پر نور راهنمائى مى كند، و از آن پس شوائب اوهام ماده را رها كرده، در كاخهاى مقدسى ساكن مى گرداند. 49بسيار اتفاق مى افتاد كه گويا مى شنيدم خطيبى بزرگ با سخنان حكيمانه خود، زمامداران امور مردم را مخاطب ساخته و با صدائى رسا، كارهائى شايسته و نيك را به آنها نشان مى دهد، و به موارد آلوده شك و ترديد آشنا مى سازد، و از لغزشگاه ها بر حذر مى دارد، و به جزئيات سياست، ارشاد مى كند، و به راه هاى صحيح زندگى هدايت مى نمايد. تا آنجا كه آنان را به مقام عالى رياست نشانده، و با ارائه طريق و حسن تدبير، و رمز مملكت دارى، به مقام عالى دنيوى بالا مى برد.


 تاریخ ارسال:1398/9/21/23:42 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      ابن ابی الحدید، از جمله دانشمندانی است كه هر یك از دو گروه شیعه و سنی او را به گروه دیگر منتسب می كنند و مایلند از زمره اندیشمندان گروه مقابل به شمار آید. به نظر می رسد نفی و طرد وی از سوی اهل سنت نخست از آن رو باشد كه امام علی علیه السلام را افضل بر دیگر خلفا دانسته و در فضیلت آن حضرت مطالب بسیار دارد و در مهمترین اثرش یعنی شرح نهج البلاغه نیز علیرغم وجود شواهد بسیار بر معتزلی بودنش مطالبی را بیان می كند كه بزرگان اهل سنت آن مطالب را برنمی تابند.


 تاریخ ارسال:1398/9/21/23:08 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      « بناء المقالة الفاطمية في نقض الرسالة العثمانية»، نوشته ابو الفضائل، احمد بن موسى بن طاووس، متوفاى 673 ق، است. اين كتاب، به زبان عربى و در باره اثبات شايستگى حضرت امير المؤمنين، على علیه السلام براى امر امامت و رد پاره‏اى از شبهاتى است كه توسط برخى از بزرگان اهل سنت در اين مورد و هم در مورد مذهب تشيع مطرح شده است.


 تاریخ ارسال:1398/8/24/21:58 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها.این حدیث را محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق در کتب خود، از جمله «عیون اخبار الرضا» و «امالی» و «توحید» و «معانی الاخبار» و «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» نقل کرده و اسنادش تا معصوم به این ترتیب است: محمد بن موسی المتوکل از محمد بن جعفر الأسدی از محمد بن حسین الصولی از یوسف بن عقیل از اسحاق بن راهویه


 تاریخ ارسال:1398/8/9/21:55 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته است. در روایتی که «شیخ طوسی» از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است:نشانه های مؤمن پنج چیز است:به جای آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.


 تاریخ ارسال:1398/7/27/06:41 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      حقيقت وحی در فلسفه مشّاء، بر مبناي شايستگي هاي نفساني پيامبر تبيين مي گردد. اين نوع نگاه برخاسته از نگاه كلي فلسفه به تمام هستي است؛ چشم اندازي كه مي توان آن را چشم اندازي زميني و انساني ناميد. چشم انداز فيلسوف، نظرگاه انسان نشسته بر زمين است كه با استمداد از عقل زميني خويش سعي در فهم هستي دارد و با نگاهي طبيعي به طبيعت و ماوراي آن مي نگرد. در اين نوع نگاه تلاش مي شود تا وجه تفاوت پيامبر با ديگران را در درون پيامبر و در ويژگي ها و اوصاف نفساني او جست وجو كرد. مطابق با اين نوع نگرش، پيامبر با داشتن ويژگي هايي همچون كمال قواي ناطقه، محركه و متخيّله ممتاز ديگر مردمان است. دقيقا به دليل وجود همين شايستگي هاست كه او صلاحيت پيامبري و تخاطب با عالم ملكوت را يافته است. در سوي ديگر، نگاه كلامي نگاهي ماورايي است؛ چراكه كلام تعهد به تديّن دارد و از اين رو، از چشم اندازي ديني به تمام مسائل مي نگرد. به تبع اين نوع نگاه، پيامبر انساني است كه گزينش شده و «انتخاب شدن» از جانب خداوند حقيقت اصلي نبوت را تشكيل مي دهد. در عين حال، نه متكلّم منكر صلاحيت هاي ذاتي پيامبر است و نه حكيم از عامل گزينش غافل مي باشد.


 تاریخ ارسال:1398/3/3/01:36 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      انسانیت انسان به افروختن این دو مشعل در زندگی او وابسته است. هر چه عقل و وحی در آفاق زندگی انسان بیشتر و بهتر بدرخشد، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی زندگی فرد و جامعه را نورانی تر می کند و انسان از مرزهای طبیعت و حیوانیت فراتر می رود و چیزی به نام «فرهنگ» در جهان پدید می اید، بینش انسانی، نگرش انسانی، انگیزه های انسانی، اخلاق انسانی، رفتار انسانی، باورهای انسانی، عواطف انسانی، شناخت ها و آگاهی های انسانی، همه و همه در پرتو عقل و وحی شکل می گیرد. اصولاً «فرهنگ» لباس و زبان و آداب و رسوم و خط و تاریخ و ساختمان و لوازم زندگی نیست. «فرهنگ» جلوه های خردمداری و وحی گرایی انسان است. هر حرکتی که نشان عقل و وحی بر چهره دارد و بازتاب درخشش پیام خدا در ذهن و زندگی است، «میراث فرهنگی» است.


 تاریخ ارسال:1398/3/3/12:57 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      - از حضرت صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «در اوّل ووسط وآخر ماه آميزش نكن كه موجب سقط فرزند مى شود. واگر سقط نشود ديوانه به دنيا مى آيد، يا مبتلا به بيمارى صرع خواهد شد. ونطفه كسانى كه بيمارى صرع دارند اكثر در اوّل يا آخر ماه منعقد شده است».[من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۲۵۵، ح ۱۲۰۸.] . در حديثى آمده است كه حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: «اى على، در اوّل ووسط ماه آميزش نكن كه زمينه بيمارى هاى جنون، خوره وفساد عقل را در همسر وفرزندت به وجود مى آورد».[من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۳۵۸، ح ۱۷۱۲؛ مكارم الأخلاق، ص ۲۰۹.] -در حديثى معتبر آمده است كه: «آميزش ميان سپيده صبح تا طلوع آفتاب واز هنگام غروب آفتاب تا برطرف شدن سرخى مغرب ودر روزى كه آفتاب مى گيرد ودر شبى كه ماه مى گيرد ودر شب يا روزى كه باد سياه يا سرخ يا زرد مى وزد كراهت دارد. به خدا قسم، اگر در اين اوقات آميزش كنند وفرزندى به دنيا آيد آنچه را دوست دارند در آن فرزند نخواهند يافت، زيرا نشانه هاى خشم الهى را سبك شمرده اند».[محاسن، ص ۳۱۱، ح ۲۶؛ كافى، ج ۵، ص ۴۹۸، ح ۱.] ۴- … فقد رُوِيَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ( عليه السلام ) أنه قَالَ : ” مَنْ أَتَى أَهْلَهُ فِي مُحَاقِ الشَّهْرِ فَلْيُسَلِّمْ لِسِقْطِ الْوَلَدِ “.من لا يحضره الفقيه. ج۳ ص۴۰۳/


 تاریخ ارسال:1397/12/24/11:37 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      "هرمنوتیک" در اصل مشتق از نام "رمس" خداى یونان باستان است. هرمس، الهه مرزها و واسطه بین خدایان و مردمان، خالق سخن و تفسیر کننده خواسته‏ هاى خدایان براى مردمان بوده است. به همین مناسبت، هرمنوتیک، در لغت به معناى "وابسته به تفسیر" است [1] و در اصطلاح شامل مجموعه بحث‏هایى است که در باره "تفسیر متن" و فهم آن مطرح مى‏شود. [2]


 تاریخ ارسال:1397/8/17/00:09 آرشیو :

    ادامه مطلب

 



      نظریه نقش خواص و عوام در تحولات تاریخی جهان اسلام از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت اللّه خامنه ای مدظله العالی ارائه شده است. معظم له با الهام از قرآن کریم و اشاره به لزوم درس گرفتن و «عبرت گیری» از تاریخ در پی پاسخ به این سؤال اساسی است که: عامل بنیادی انحطاط جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) چه بود؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر خلاف دیدگاههایی که عوامل جغرافیایی و یا اقتصادی را در تحول تاریخ و نظام ها برجسته می نمایند، بر نقش «عامل انسانی» تأکید داشته، ضمن تقسیم جامعه به خواص و عوام، انحطاط اخلاقی خواص طرفدار حق را عامل انحطاط جامعه اسلامی پس از رحلت رسول اکرم(ص) بر می شمارند.«خواص» کسانی هستند که موضع گیری و راهشان از روی فکر و فهم و تحلیل و بصیرت است. آنان به عنوان متغیری مستقل در تحولات و حوادث تاریخی و جامعه (در دو جبهه حق یا باطل) نقش دارند و «عوام» متغیری وابسته با ویژگی فقدان تحلیل و بصیرت، تبعیت از جو حاکم، دنباله رو خواص اند. بر اساس این نظریه، تشخیص و درک درست خواص طرفدار حق، به موقع فهمیدن، عدم اختلاف پس از فهم درست و به دنبال آن تصمیم گیری بجا و اقدام برای خدا، سرنوشت تاریخ را دگرگون خواهد کرد و عکس قضیه ضربات جبران ناپذیری بر جبهه حق وارد خواهد نمود. در این نوشتار با توجه به این دیدگاه قصد بر آن است که این نقش را تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 مورد بررسی قرار دهیم.


 تاریخ ارسال:1397/2/21/09:06 آرشیو :

    ادامه مطلب