پورتال پژوهش های شیعی
به پورتال پژوهش های شیعی خوش آمدید اللهم كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

477رکورد در مدت زمان 0.046ثانیه
عبارت مورد جستجو :
نیاز به خردورزی 3 خرداد 1398 12:57
انسانیت انسان به افروختن این دو مشعل در زندگی او وابسته است. هر چه عقل و وحی در آفاق زندگی انسان بیشتر و بهتر بدرخشد، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی زندگی فرد و جامعه را نورانی تر می کند و انسان از مرزهای طبیعت و حیوانیت فراتر می رود و چیزی به نام «فرهنگ» در جهان پدید می اید، بینش انسانی، نگرش انسانی، انگیزه های انسانی، اخلاق انسانی، رفتار انسانی، باورهای انسانی، عواطف انسانی، شناخت ها و آگاهی های انسانی، همه و همه در پرتو عقل و وحی شکل می گیرد. اصولاً «فرهنگ» لباس و زبان و آداب و رسوم و خط و تاریخ و ساختمان و لوازم زندگی نیست. «فرهنگ» جلوه های خردمداری و وحی گرایی انسان است. هر حرکتی که نشان عقل و وحی بر چهره دارد و بازتاب درخشش پیام خدا در ذهن و زندگی است، «میراث فرهنگی» است.
قمر در عقرب سال98 24 اسفند 1397 11:37
- از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در اوّل ووسط وآخر ماه آمیزش نکن که موجب سقط فرزند مى شود. واگر سقط نشود دیوانه به دنیا مى آید، یا مبتلا به بیمارى صرع خواهد شد. ونطفه کسانى که بیمارى صرع دارند اکثر در اوّل یا آخر ماه منعقد شده است».[من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۵، ح ۱۲۰۸.] . در حدیثى آمده است که حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: «اى على، در اوّل ووسط ماه آمیزش نکن که زمینه بیمارى هاى جنون، خوره وفساد عقل را در همسر وفرزندت به وجود مى آورد».[من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۵۸، ح ۱۷۱۲؛ مکارم الأخلاق، ص ۲۰۹.] -در حدیثى معتبر آمده است که: «آمیزش میان سپیده صبح تا طلوع آفتاب واز هنگام غروب آفتاب تا برطرف شدن سرخى مغرب ودر روزى که آفتاب مى گیرد ودر شبى که ماه مى گیرد ودر شب یا روزى که باد سیاه یا سرخ یا زرد مى وزد کراهت دارد. به خدا قسم، اگر در این اوقات آمیزش کنند وفرزندى به دنیا آید آنچه را دوست دارند در آن فرزند نخواهند یافت، زیرا نشانه هاى خشم الهى را سبک شمرده اند».[محاسن، ص ۳۱۱، ح ۲۶؛ کافى، ج ۵، ص ۴۹۸، ح ۱.] ۴- … فقد رُوِیَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ( علیه السلام ) أنه قَالَ : ” مَنْ أَتَى أَهْلَهُ فِی مُحَاقِ الشَّهْرِ فَلْیُسَلِّمْ لِسِقْطِ الْوَلَدِ “.من لا یحضره الفقیه. ج۳ ص۴۰۳/
"هرمنوتیک" در اصل مشتق از نام "رمس" خداى یونان باستان است. هرمس، الهه مرزها و واسطه بین خدایان و مردمان، خالق سخن و تفسیر کننده خواسته‏ هاى خدایان براى مردمان بوده است. به همین مناسبت، هرمنوتیک، در لغت به معناى "وابسته به تفسیر" است [1] و در اصطلاح شامل مجموعه بحث‏هایى است که در باره "تفسیر متن" و فهم آن مطرح مى‏شود. [2]
دعا نوعی درخواست و ابراز نیاز از خداوند متعال است، چنان که پروردگار در قرآن کریم می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»؛ ای مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بی نیاز ستوده است. در آیه ای دیگر می فرماید: «وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ»؛ خداوند بی نیاز و شما نیازمندید. انسانی که این حقیقت (فقر محض) را درک کند و خود را محدود و سرتاپا نیاز ببیند، و از سوی دیگر، بفهمد که پروردگار بی همتا، بخشنده، مهربان و غنی است، به ضرورت دعا پی می برد و با افتخار و سربلندی، دست نیاز به آستان کبریایی او بلند می کند. او از ذات بی همتای الهی مدد می طلبد و این مسئله را برای خود و هم نوعانش ضروری می داند. بنابراین، امامان(علیهم السلام) که به این حقیقت، معرفت کامل دارند و عجز و فقر خود را بیشتر احساس می کنند، از همة انسان ها بیشتر «دعا» می کردند. آنان با وجود بی نیازی، خود را فقیر محض معرفی می نمودند. امام حسین(علیه السلام)، در دعای عرفه خود را این گونه معرفی می فرماید:الهی انا الفقیر فی غنای و کیف لا اکون فقیراً فی فقری؛ خدایا، من در حال بی نیازی، فقیر هستم و چگونه در حال فقر، نیازمند و فقیر نباشم!بنابراین، هرکس این ضرورت را احساس نکند و در برابر آفریننده بپندارد که ثروت مند و بی نیاز است، قطعاً در برهوت طغیان سقوط می کند. خداوند متعال که خالق همة موجودات است و به نظام وجودی انسان کاملاً آگاهی دارد، در این خصوص می فرماید:«کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى»؛ به درستی که انسان سرکشی می کند همین که خود را بی نیاز پندارد.
نظریه نقش خواص و عوام در تحولات تاریخی جهان اسلام از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت اللّه خامنه ای مدظله العالی ارائه شده است. معظم له با الهام از قرآن کریم و اشاره به لزوم درس گرفتن و «عبرت گیری» از تاریخ در پی پاسخ به این سؤال اساسی است که: عامل بنیادی انحطاط جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) چه بود؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر خلاف دیدگاههایی که عوامل جغرافیایی و یا اقتصادی را در تحول تاریخ و نظام ها برجسته می نمایند، بر نقش «عامل انسانی» تأکید داشته، ضمن تقسیم جامعه به خواص و عوام، انحطاط اخلاقی خواص طرفدار حق را عامل انحطاط جامعه اسلامی پس از رحلت رسول اکرم(ص) بر می شمارند.«خواص» کسانی هستند که موضع گیری و راهشان از روی فکر و فهم و تحلیل و بصیرت است. آنان به عنوان متغیری مستقل در تحولات و حوادث تاریخی و جامعه (در دو جبهه حق یا باطل) نقش دارند و «عوام» متغیری وابسته با ویژگی فقدان تحلیل و بصیرت، تبعیت از جو حاکم، دنباله رو خواص اند. بر اساس این نظریه، تشخیص و درک درست خواص طرفدار حق، به موقع فهمیدن، عدم اختلاف پس از فهم درست و به دنبال آن تصمیم گیری بجا و اقدام برای خدا، سرنوشت تاریخ را دگرگون خواهد کرد و عکس قضیه ضربات جبران ناپذیری بر جبهه حق وارد خواهد نمود. در این نوشتار با توجه به این دیدگاه قصد بر آن است که این نقش را تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 مورد بررسی قرار دهیم.
در انتظار منجی2 21 اردیبهشت 1397 9:0
زندگانی نواب و وکلای آنها طوری تنظیم شده بود که توجه کسی را به خود جلب نمی کرد. زندگانی و تجارت آنها به شکل طبیعی و عادی بود. بدون اینکه اشعاری در خطمشی و زندگی آنان به مخالفت با دولت مشاهده گردد. چنانچه در آینده ، در زندگانی «نواب » مطالعه خواهید کرد، اولین نایب ، عثمان بن سعید در زمان امام حسن عسکری ،علیه السلام، به صورت تاجر روغن ، زندگی می کرد و لقب «سمان » به خود گرفته بود و سهم امام را داخل ظروف روغن به امام می رسانید. در زمان غیبت صغری نیز ، زندگی خود را به همین روش ادامه داد، بدون اینکه کوچکترین تغییری در روش زندگی وی حاصل گردد. در نهایت سادگی و در خانه های محقر و کوچک زندگی می نمودند، و از خدام و کنیزکان و زندگی مفصل و رفت و آمد خبری نبود و هکذا وکلای آنها چنین بودند. پدر مرحوم صدوق ، علی بن بابویه قمی مغازه ای در قم داشت و مثل تجار معمولی هر روز در محل کار حاضر و به کار خود مشغول می گشت.
در انتظار منجی 21 اردیبهشت 1397 8:57
کی از مسائلی که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون ، اعم از یهودیان ،مسیحیان ، زرتشتیان و مسلمانان وهمه ملل عالم بر آن اتفاق نظر دارند،مساله ظهور یک مصلح حقیقی ومنجی اعظم در آخرالزمان است. همه ادیان و مذاهب حاکم بر جهان، ازکسی که نجات دهنده بشریت وخاتمه دهنده به ظلم و ستم ، جنگ،فساد، فقر و ناامنی است، سخن به میان آورده و آمدن او را نویدداده اند. همه، چشم به راه و آماده اندکه شایسته ترین انسان روی زمین،پا به عرصه ظهور گذاشته ، کمال واقعی انسان را ارزانی بدارد، کژیهاو کاستی ها را ریشه کن سازد،فضیلت و تقوی را بگستراند و پرچم هدایت و ایمان را در همه جهان برافرازد. محرومیت و ناکامی را ازمیان برداردو بشر را از نعمت آسایش بهره مند سازد. چرا که این وعده الهی تخلف ناپذیر است.
یکى از نکات برجسته در فرهنگ اسلامى، که مصداقهاى بارزش، بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دیده مى شود، فرهنگ رزمندگى و جهاد است. جهاد هم فقط به معناى حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هر گونه تلاش در مقابله با دشمن، مى تواند جهاد تلقّى شود. البته بعضى ممکن است کارى انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یک وقت در میدان جنگِ مسلّحانه است که جهاد رزمى نام دارد؛ یک وقت در میدان سیاست است که جهاد سیاسى نامیده مى شود؛ یک وقت هم در میدان مسائل فرهنگى است که به جهاد فرهنگى تعبیر مى شود و یک وقت در میدان سازندگى است که به آن جهاد سازندگى اطلاق مى گردد. البته جهاد، با عنوانهاى دیگر و در میدانهاى دیگر هم هست. پس، شرط اوّلِ جهاد این است که در آن، تلاش و کوشش باشد و شرط دومش این که، در مقابل دشمن صورت گیرد.
درجات بهشت بر اساس تعداد آیات قرآن تقسیم شده است و هر کس هر مقدار که با قرآن آشنا باشد درجات بهشت را طى مى کند. براى تلاوت قرآن کریم فضایل، آثار و فواید دنیایى و آخرتى فراوانى بیان شده است: بارورى ایمان، صفاى دل، تخفیف گناهان، عبادت برتر، برخوردارى از ثواب فرشتگان و پیامبران، هم نشینى با فرشتگان، پیمودن درجات کمال و ترقى در بهشت، درمان بیمارى هاى روحى، رفع غم و اندوه، روشنایى دیدگان، مونس تنهایى، عمر با برکت، استجابت دعا، صفاى خانه، رفع عذاب از پدر و مادر و ... . شایان توجه است که پیمودن مراتب کمال قرائت، هم چون رسیدن به مرحله تدبّر و عمل، مستوجب کمال ثواب و رضاى الهى و دریافت خیرات بیشتر و بهتر مى شود. اهمیت و فضیلت قرائت قرآن تا چه اندازه است؟ براى قرائت قرآن، در کلمات گهربار پیشوایان معصوم(ع) فضایل و آثارى بیان شده که موجب رشد و پرورش روح و روان آدمى مى شود. همین فضایل و آثار باعث گردیده که تلاوت و قرائت قرآن از اهمیت بسیارى برخوردار باشد. اکنون به برخى از این فضایل و آثار اشاره مى کنیم: 1. سعادت مندى: پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «اگر زندگى سعادت مندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنیت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سایبان در روز حرارتِ شدید و سیراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگینى در روز سبکى اعمال را مى خواهى، پس قرآن را مطالعه کن، چرا که قرآن یادآور خداى رحمان و حافظ از شیطان و عامل برترى در ترازوى اعمال است».
اوّل: غسل کردن در این شب مستحب است.دوم: «شیخ طوسی» در کتاب «مصباح المتهجّد» روایتی را از امام جواد (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «در ماه رجب، شبی است که از تمام آنچه که خورشید بر آن می تابد بهتر است و آن شب، شب «بیست و هفتم» ماه رجب است که در صبح این شب، رسول خدا(ص) به رسالت مبعوث گردید و از شیعیان ما هر کس در آن شب عملی را انجام دهد، پاداش آن به اندازه عمل 60 سال خواهد بود.»
  • تعداد رکوردها : 477