پورتال پژوهش های شیعی
به پورتال پژوهش های شیعی خوش آمدید اللهم كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

477رکورد در مدت زمان 0.078ثانیه
عبارت مورد جستجو :
گرچه ما به معنای واقعی و کیفیت دقیق آنچه به عنوان «نگارش بر عرش» عنوان شده واقف نیستیم اما اجمالاً می توان گفت که بر اساس برخی از روایات، کلمه «لا اله الا الله»، رسالت پیامبر اسلام(ص) و یاری آن حضرت توسط علی (ع) از جمله عباراتی است که بر روی عرش نوشته شده است، در این رابطه به چند حدیث اشاره می کنیم. 1. از ام سلمه گزارش شده است، رسول خدا(ص) فرمود: شبى که مرا به آسمان بردند نگاه کردم بر عرش نوشته بود: «لا اله الا اللَّه، محمد رسول اللَّه»؛ خدایى جز خداى یگانه نیست، و محمد فرستاده او است. به وسیله على او را تأیید و یارى کردم، سپس انوار على، فاطمه، حسن، حسین، على بن الحسین، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمد، حسن بن على را دیدم، و نور حجت را در میان آنها دیدم که مانند ستاره درخشان، نورانى بود. گفتم: پروردگارا! این کیست و آنها چه کسانی هستند؟
جهنم مانند بهشت، دارای طبقاتی است که هر یک از طبقات، با دیگری تفاوت دارد[1] و بدترین مکان جهنم، قعر آن است.[2] عموماً برای این معنا در اصطلاحات روزمره از کلمه «أسفل سافلین» استفاده می شود که یک بار در قرآن ذکر شده است.[3] برخی از مفسران احتمال داده اند که این کلمه در قرآن نیز اشاره به قعر جهنم دارد؛[4] با این حال برخی دیگر معنای دیگری را مطرح کرده و معتقدند ارتباطی میان اسفل سافلین با قعر جهنم وجود ندارد. تعبیر دیگری در قرآن وجود دارد که اشاره به پایین ترین نقطه جهنم دارد: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً»؛[6] در این آیه، اگرچه منافقان را در چنین جایگاه بدی می داند، اما قطعاً به معنای اختصاص آن به آنها نیست و افراد دیگری نیز وارد آن می شوند.
خدایا! در این سال و هر سال، تا زمانى که عمرم باقى است و در آسایش و گشایش روزى به سر مى برم، زیارت خانه ات ـ بیت الحرام ـ را نصیبم گردان. و مرا از درک موقف هاى گرامى و دیدن مکان هاى شریف و زیارت قبر پیغمبرت ـ که درودت بر او و آلش باد ـ محروم مکن. و در برآوردن جمیع احتیاجات دنیا و آخرتم یارىام کن. اى خدا! از تو درخواست مى کنم هر آنچه از قضا و قَدَرت را که در شب قدر حتمى قرار دادى و دیگر برگشت و تغییرى نمى پذیرد، مرا از حجاج بیت الحرامت قرار دهى. حاجیانى که حجشان پسندیده، سعیشان پذیرفته، گناهانشان آمرزیده و اعمال بدشان بخشیده شده است. و عمر طولانى در راه بندگى ات و روزىام را فراوان قرار ده و امانت ها و قرضم را ادا فرما.
در مجله اشپیگل، تحت عنوان «آلمانی ها، ملتی بدون اخلاق» آمده است: « در پایان هزاره[1]، جامعه گرفتار بحران عمیق اخلاقی است. اتفاق نظر در اینکه خیر و شر چیست، در حال زوال است؛ و این امر در سیاست، رفاه اجتماعی تقریباً نقشی ندارد و در اقتصاد، منفعت شخصی عامل اصلی است» «از بین رفتن تصور عمومی درباره مسائل شرم آور و اخلاقی، در جُنگ ها و شوهای تلویزیونی که در برنامه های عصر شبکه های تلویزیونی پخش می شوند قابل ملاحظه است... این گونه شوها از این تخیل زنده اند که بهتر است به جای اینکه نامشهور باقی بمانم، با عیب و نقص خود مشهور شوم. بهتر است یک خوک (آدم رذل) مشهور باشم تا انسانی اخلاقی، اما صفر یعنی نامشهور».
رجعت چیست ؟ 21 خرداد 1393 18:19
در قرآن نیز درباره این موضوع آمده است: )وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا ممَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ ([7] ؛ «روزی که از هر امتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند، محشور می کنیم و آنها بازداشته خواهند شد». مرحوم طبرسی از قول بعضی از اساتید مثل شیخ طوسی می گوید: مراد از این آیه رجعت است؛ چون فرموده که گروهی را محشور می کنیم، و الاّ اگر مراد قیامت بود، باید می گفت: همه را محشور می کنیم؛ چنان که در قیامت همه بدون استثنا محشور می شوند: )وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا([8]؛ «همه را در صف محشر از قبرها برانگیزانیم و یکی فرونگذاریم».
آیت الله حسن زاده آملی می نویسد: امام زمان در عصر محمدی، انسان کاملی است که جز در نبوت تشریعی و دیگر مناصب مستأثره ختمی، حائز میراث خاتم به نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم، و احوال و مقامات او به طور اکمل است و با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است؛ چنان که لقب شریف صاحب الزمان بدان مشعر است؛ هر چند احکام نفس کلیّه الهیه وی بر احکام بدن طبیعی او، قاهر و نشئت عنصری او مقهور روح مجرد کلی اوست و از وی به قائم و حجة الله و خلیفة الله و قطب عالم امکان و واسطه فیض و به عناوین بسیار دیگر نیز تعبیر می شود»
در دعای زیبای ندبه، یکی از کنیه هایی که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) را با آن می خوانیم کنیه «اباصالح» است و در لغت این لقب «پدر صالح» معنا می شود. یکی از سۆالاتی که پیرامون امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) به ذهن می رسد این است که آیا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) فرزندی به نام صالح دارند که او را «اباصالح» می خوانیم و یا دلیل دیگری برای دادن این کنیه به حضرت وجود دارد؟
مهمترین پایگاه شیعیان شیفته و عاشقان دل سوخته حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمکران، در شش کیلومترى شهر مذهبى قم است. مطابق آمار، همه ساله، بیش از پانزده میلیون عاشق دل باخته، از سر تا سر میهن اسلامى و جهان، در این پایگاه معنوى، گرد مى آیند، نماز تحیّت مسجد و نماز حضرت صاحب الزمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، را در این مکان مقدس به جاى مىآورند، با امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر کردار، رازِ دل می گویند، استغاثه مى کنند، نداى «یا بن الحسن!» سر مى دهند، از مشکلات مادّى و معنوى خود سخن مى گویند، با دلى خونبار، از طولانى شدن دوران غیبت، شکوهها مى کنند
غیبت صغرا، زمینه ساز غیبت کبراست. در واقع غیبت اول به منظور آمادگی مردم برای پذیرش غیبت کبرا رخ داد؛ زیرا غایب شدن در زمانی طولانى، امری بس غریب و نامأموس و باور آن برای مردم دشوار است. به همین جهت امام هادی(ع) با مردم کمتر معاشرت می کرد و جز با اصحاب خاص خود با کسی ارتباط نداشت. وقتی امام حسن عسکری(ع) به امامت رسید، در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن می گفت تا مردم برای پذیرش غیبت امام دوازدهم مهیا شوند. علاوه بر این، اگر غیبت کبرا از همان اول صورت می گرفت، وجود مقدس امام زمان(ع) مورد غفلت واقع می شد و کم کم به فراموشی می پیوست. بنابراین غیبت صغرا آغاز شد تا شیعیان در آن ایام به وسیله نواب با امام خود تماس داشته و در وجود حضرت تردید نداشته باشند.[
نرجس خاتون مادر امام عصر (علیه السلام) یکى از ملکه هاى وجاهت است که از نسل حواریون عیسى بن مریم بوده است. قدرت الهى آن بانوى مکرمه را براى همسرى حضرت عسکرى (علیه السلام) از روم به سامرا فرستاده تا گوهر تابناک وجود مهدویت در آن رحم پاک پرورش یابد. وى دختر بزرگترین قیاصر روم واز خاندان شمعون، وصى بلا فصل حضرت مسیح است.
  • تعداد رکوردها : 477