اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 234901
تعداد بازدید : 4332

مذهب معتزله

شیخ مفید نیز پس از آنکه نظریه امامیه را درباره عینیت صفات خدا با ذات او یادآور شده، می گوید: «اکثریت معتزله همین عقیده را دارند.جز ابو هاشم جبایی که نظریه حال را ابداع کرده است» .مقصود از حال صفاتی است که نه موجود است و نه «معدوم» وی این نظریه را برای رهایی از مشکل صفات زاید بر ذات ابداع کرده، زیرا مثلا عالمیت در عین اینکه صفت ذاتی خدا است، چون موجود نیست، پس زاید بر ذات نخواهد بود.البته این نظریه نامعقول است، چنانکه در کتب کلام نادرستی آن اثبات شده است.مؤلفان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی نیز این مطلب را یادآور شده اند که مقصود معتزله از نفی صفات، نفی صفات زاید بر ذات بوده است، نه نفی صفات به طور مطلق


مذهب معتزله بر پایه پنج اصل استوار است که هر کس به آنها اعتقاد داشته باشد معتزلی خوانده می شود.ابو الحسین خیاط (متوفای 131 ه) که از مشایخ کلام معتزله است، می گوید :

«الاعتزال قائم علی اصول خمسة عامة، من اعتقد به جمیعا کان معتزلیا و هی: التوحید و العدل و الوعد و الوعید و المنزلة بین المنزلتین و الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» . (1)

قاضی عبد الجبار معتزلی (متوفای 415 ه) کتابی را بر اساس همین اصول پنجگانه تدوین کرده است که «شرح الاصول الخمسة» نام دارد.

از اصول یاد شده، آنچه جزو مسایل ایمانی و اعتقادی است، اصل توحید و عدل است و سه اصل دیگر در واقع معرف مذهب معتزله است. (2)

اینک به اختصار به شرح و بررسی اصول یاد شده می پردازیم:

1 اصل توحید

توحید مراتب یا اقسامی دارد که عبارت است از:

الف توحید ذاتی: یعنی ذات خداوند شریک و همتایی ندارد و نیز هیچ گونه ترکیبی در او راه ندارد.بسیط الذات و احدی المعنی است.این دو معنای توحید ذاتی به طور روشن در کلام امام الموحدین علیه السلام بیان گردیده است، چنانکه فرمود:

«هو واحد لیس له فی الاشیاء شبه و انه عز و جل احد المعنی...» (3)

ب توحید صفاتی: یعنی صفات خداوند از نظر مفهوم متعددند، ولی از نظر مصداق و واقعیت عینی، کثرت و تعددی در آنها نیست و همه عین یکدیگر و عین ذاتند.

ج توحید افعالی: یعنی همه افعال و آثاری که در گستره آفرینش، اعم از جاندار و بی جان، انسان و غیر انسان تحقق می یابد به حول و قوه الهی است و مؤثر و فاعلی مستقل، جز خداوند نیست.

د توحید در عبادت: یعنی جز خدای یکتا کسی شایسته پرستش نیست.

از اقسام یاد شده آنچه مورد توجه اکید معتزله قرار گرفته است، توحید صفاتی است که آنها هرگونه صفت زاید بر ذات را از خداوند نفی کرده اند.و مخالفان آنان که به صفات زاید بر ذات اعتقاد دارند «صفاتیه» نامیده می شوند و اشاعره از طرفداران جدی آنند.نظریه معتزله در توحید صفاتی را غالبا به انکار صفات از ذات و یا نیابت ذات از صفات معرفی می کنند، که این تفسیر صحیح نیست.و به فرض که برخی از آنان چنین عقیده ای داشته اند، هرگز از عقاید عمومی معتزله نبوده است.

عبد الکریم شهرستانی آنجا که عقاید عمومی معتزله را نقل کرده است، می گوید آنان معتقدند : «خدا بذاته، عالم، قادر و حی است، نه به واسطه علم، قدرت و حیات که صفات قدیمه و معانی قائم به ذات او هستند(4)

شیخ مفید نیز پس از آنکه نظریه امامیه را درباره عینیت صفات خدا با ذات او یادآور شده، می گوید: «اکثریت معتزله همین عقیده را دارند.جز ابو هاشم جبایی که نظریه حال را ابداع کرده است» . (5)

مقصود از حال صفاتی است که نه موجود است و نه «معدوم» وی این نظریه را برای رهایی از مشکل صفات زاید بر ذات ابداع کرده، زیرا مثلا عالمیت در عین اینکه صفت ذاتی خدا است، چون موجود نیست، پس زاید بر ذات نخواهد بود.البته این نظریه نامعقول است، چنانکه در کتب کلام نادرستی آن اثبات شده است.

مؤلفان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی نیز این مطلب را یادآور شده اند که مقصود معتزله از نفی صفات، نفی صفات زاید بر ذات بوده است، نه نفی صفات به طور مطلق. (6)

لازم به ذکر است که توحید صفاتی سرانجام به توحید ذاتی باز می گردد و نظریه صفاتیه (قائلان به صفات زاید بر ذات) با هر دو معنای توحید ذاتی (بساطت ذات و بی همتایی آن) منافات دارد، چنانکه در استدلالی که از واصل بن عطا نقل گردیده، نظریه صفاتیه، مستلزم دوگانه پرستی دانسته شده است. (7) و در روایات اهل بیت علیهم السلام به منافات نظریه صفاتیه با معنای نخست توحید ذاتی نیز اشاره شده است، چنانکه محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: «من صفة القدیم انه واحد احد صمد أحدی المعنی و لیس بمعان کثیرة مختلفة، (8) از جمله صفات قدیم (خداوند) این است که او یکتا، بی نیاز واحدی المعنی بوده، و معانی (صفات) کثیر و مختلف در او راه ندارد» .

از مطالب یاد شده روشن گردید که دفاع از توحید صفاتی از ویژگیهای معتزله نبوده، قبل از آنان، ائمه معصوم علیهم السلام آن را تبیین و تحکیم کرده اند و سخنان آنان، الهام بخش متکلمان امامیه و نیز معتزله گردیده است.

2 اصل عدل

بحث درباره توحید، چنانکه بیان شد، مربوط به صفات ذات خداوند است، ولی بحث از عدل، مربوط به صفت فعل الهی است.در اینکه عدل از صفات جمال الهی است، اختلافی نیست، لیکن سخن در تفسیر معنای عدل است، آیا عدل معیار روشن و ثابتی دارد که ابتدا عقل آن را یافته، آنگاه بر پایه آن افعال خداوند را به عدل توصیف می کند؟ یا چنین معیار ثابت عقلی وجود نداشته و معنای عدل این است که: «آنچه آن خسرو کند شیرین بود» ؟

معتزله طرفدار نظر نخست، و اشاعره طرفدار نظر دوم اند.توضیح این بحث در بخش ششم خواهد آمد.

3 وعد و وعید

یکی از مصادیق قاعده لطف، وجوب وعد و وعید است.وفای به وعده نیز عقلا و نقلا واجب است .جهات یاد شده مورد قبول همه طرفداران قاعده حسن و قبح عقلی است، ولی درباره وفای به وعید دو نظریه است: اکثریت معتزله وفای به وعید را نیز واجب می دانند و آنان به «وعیدیه» معروفند، و دیگران که قائل به وجوب آن نیستند، به «تفضیلیه» مشهورند.

بنابر این، از نظر «وعیدیه» گنهکارانی که بدون توبه از دنیا بروند، قطعا عذاب خواهند شد، و این نظریه با نظریه «مرجئه» در تضاد کامل است، زیرا آنان به طور قطع به شمول عفو الهی نسبت به گنهکاران حکم کرده اند.

4 المنزلة بین المنزلتین

همان گونه که در آغاز بحث بیان گردید، این اصل مربوط به مرتکبان کبایر است و نظریه «المنزلة بین المنزلتین» اولین نظریه جدیدی بود که معتزله آن را مطرح کردند و به واسطه آن به معتزله نامیده شدند.شیخ مفید، یگانه معرف و مشخص مکتب اعتزال را همین نظریه دانسته و گفته است: هر کس در مسأله منزلتی میان دو منزلت با معتزله هم رأی باشد معتزلی خواهد بود، هر چند در برخی از مسائل با آرای مذاهب دیگر موافق باشد. (9)

درباره مرتکبان کبایر دو بحث مطرح است:

یکی اینکه مؤمن هستند یا نه؟ که در این باره سه نظریه معروف ابراز گردیده است، اکثریت امت اسلامی آنان را مؤمن و فاسق و اکثریت خوارج آنان را کافر و مشرک می دانستند، و معتزله نظریه المنزلة بین المنزلتین را ابراز کردند.

و بحث دیگری درباره وضع اخروی و عقوبت آنان است، که معتزله چنانکه گذشت فعلیت یافتن عذاب را برای گنهکاران حتمی می دانند، و علاوه بر این، به جاودانگی و خلود عذاب برای مرتکبان کبایر نیز عقیده دارند.

5 امر به معروف و نهی از منکر

در اینکه امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین اسلام است، اختلافی نیست.اختلاف نظر درباره نحوه وجوب و شرایط و مراتب آن است، مثلا خوارج امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به هیچ شرطی ندانسته و به وجوب عینی آن معتقد بودند، و حتی شدیدترین مرتبه آن یعنی قیام به سیف و قتل را در هر شرایطی تجویز می کردند، ولی معتزله وجوب آن را کفایی و مشروط به شرایطی می دانستند و شدیدترین مرتبه آن (قتال) را از شؤون حکومت و وظایف رهبری اسلامی می دانستند. (10)

برخی نیز امر به معروف و نهی از منکر را منحصر به قلب و زبان دانسته، هیچ گونه اقدام عملی را تجویز نمی کردند، چنانکه گروهی که در ماجرای صفین اعتزال جسته و در جنگ له یا علیه امام علی علیه السلام شرکت نکردند، بر همین عقیده بودند، و اکثر اهل حدیث و در رأس آنان احمد بن حنبل نیز پیرو همین نظریه بودند. (11)

معتزله در اجرای این فریضه دینی، اهتمام بسیار داشتند و به ویژه با زندقه و الحاد، شدیدا مبارزه می کردند، چنانکه نقل شده است: آنگاه که واصل از الحاد بشار مطلع گردید، خطبه ای ایراد کرد و گفت: آیا کسی نیست که این نابینای ملحد را به قتل برساند؟ سوگند به خدا اگر نه این بود که ترور، سجیه ای ناپسند است، کسی را می فرستادم تا به طور ناگهانی در منزلش بر او حمله کند و شکم او را بدرد، آنگاه با همکاری عمرو بن عبید وی را از بصره تبعید کرد. (12)

فریضه امر به معروف و نهی از منکر، در مذهب امامیه نیز جایگاه بلندی دارد که در کتب حدیث، کلام، تفسیر و فقه شیعه درباره آن بحثهای گسترده ای انجام شده است. (13)

منابع :

1 الانتصار، ص .5

2 آشنایی با علوم اسلامی، ج 2، ص 25 .24

3 توحید صدوق، باب 3، روایت .3

4 قالوا هو عالم بذاته، قادر بذاته، حی لا یعلم و قدرة و حیاة هی صفات قدیمة و معان قائمة به.ملل و نحل، ج 1، ص .44

5 اوائل المقالات، جلد 4، از مصنفات شیخ مفید، ص .52

6 تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، حنا الفا خوری، خلیل الجر، ترجمه عبد المحمد آیتی، ج 1، ص .119

7 قال: و من اثبت معنی صفة قدیمة فقد اثبت الهین.الملل و النحل، شهرستانی، ج 1، ص .46

8 توحید صدوق، باب صفات الذات، روایت .9

9 اوائل المقالات، ص .45

10 الکشاف، زمخشری، ص 396 .398

11 ضحی الاسلام، احمد امین، ج 3، ص .64

12 همان، ص 66 .67

13 ر.ک: وسائل الشیعه، ج 11، جواهر الکلام، ج 21، تحریر الوسیلة، ج 2، کشف المراد .


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :